زینهار ای معاشران زنهار
زآن دو آهوی مست شیر شکار
ساحر و ترک و مست و عربده جوست
کافر و دل سیاه و نیزه گذار
خوانمش چشم یا که فتنه دهر
یا که رم کرده آهوان تتار
نرگس باغ یا که بادامی
حیرتم سرخوشی تو یا بیمار
هوشیاری ندانمت یامست
خفته خوانم تو را و یا بیدار
مردم عاقل از تو رو بگریز
ساغر باده ای و یا خمار
تیر در کیشت و کمان درچنگ
گاه خونریزی و گهی خونخوار
لیلیی گرد تو نشسته حشم
یاغیی لشکرت بگرد حصار
هندو و جادوو و ستم پیشه
شب رو و دزد و رهزن و عیار
تو سپهدار لشکر ترکی
شخ کمانی و چابک و غدار
چکند با فسونت آشفته
داوری میبرد بر دادار
تا پناهش دهد بدار امان
خاک درگاه حیدر کرار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رخش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده بناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده بباغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.