دارم بسر زباده دوشین بسی خمار
ساقی بجان پیر خرابات می بیار
عاشق بگو وضو نکند جز بخون دل
خواهد اگر بکعبه ی یارش دهند بار
دارید گلرخان خبر از خار خار دل
رحمی زپای او بدر آرید نوک خار
مجذوب عشق او نشکیبد زسلسله
اشتر چو مست شد نشود رام از مهار
یک خنده بیشتر نکند گل ببوستان
بلبل اگر که ناله کند در چمن هزار
باز آ که تاخودی بگذارند خاکیان
تو صرصری و عاشق جان سوخته غبار
تو صبح صادق و من جان سوخته چو شمع
تا جان دهم بمقدم تو یک نفس برآر
لازم بود رقیب در آن کو که گفته اند
خار است پاسبان گل و گنج راست مار
جولانگهی است عشق که از حمله ی برزم
رستم شکار میکند آن طفل نی سوار
مطرب اگر بپرده عشق این نوا زند
در رقص آورد زطرب مرده رمزار
زهاد اگر زحلقه میخوارگان رمند
آری زنوریان بگریزند اهل نار
گر چاریایند گروهی زمسلمین
بر چار یار ما بفزودیم چارچار
آشفته مست عشق علی گشت و آل او
ساقی گرش شراب نیاورد گو میار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.