ساقیا باده که ایام طربناک آمد
داروئی ده که دوای دل غمناک آمد
جامه ناز تو افتاده مگر در بستان
سرو آن جامه به بر کرده و چالاک آمد
چه شرابست بجام تو که در مستی عشق
زهر در مشرب مستان تو تریاک آمد
صفت از رنگ رخ و بوی تو در باغ شنید
گل که با جامه خونین و دل چاک آمد
لاجرم عشق در آئینه او جلوه گر است
هر که از شایبه و زنگ هوسناک آمد
دیدم آهوی دو چشم تو بچین خم زلف
این چنین صید که دیده که بفتراک آمد
آنچنان رفت بمن زآمدن و رفتن دوست
برق سوزنده که بر خرمن خاشاک آمد
آخر ای عشق کدامی تو و جای تو کجاست
که فزون جاه تو از حیز ادراک آمد
عشق سرمد علی عالی اعلا حیدر
که برتبت وصی صاحب لولاک آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.