طرب آن نیست که ایام بهاری برسد
عیش آن است که پیغام نگاری برسد
دل سودازده از سینه به زلفت پیوست
چون غریبی که ز غربت به دیاری برسد
آه من میگذرد باخبر ای خرمنِ حُسن
هان مبادت که از این برق شراری برسد
عشق پیلافکن و رخ تافتن از وی صَعب است
مات ماندیم مگر شاهسواری برسد
طالب آب بقا راه به مقصد نبرد
که نه خضرش به سر راهگذاری برسد
هر که حق گفت نه از اهل حقیقت شمرش
تا نه منصور صفت بر سرِ داری برسد
نوح گر بگذرد از ساحل بحر غم عشق
کی تواند که ز بحرش به کناری برسد
مگذر بر من خاکی ز ترحم ای ترک
چون به دامان تو ترسم که غباری برسد
نقد شد زراندود تو ای صوفی شهر
آه از آن روز که نقدت به عیاری برسد
آنچنان است که آید اجل بیماری
شیخ شهر ار به سر بادهگساری برسد
حالت طایف کعبه چه بود بر در دیر
حال گمگشتهرهی کاو به حصاری برسد
روز هجران مرا روی تو تابد زآن سان
که شب گور مرا شمع مزاری برسد
تویی آن نور هدایت علی و مظهر حق
که کند نور شعاعت چو به ناری برسد
کی هراسان شوم از حول نکیرین به قبر
گر به سروقت من آشفته یاری برسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عاشقانه و جستجوی وصال معشوق است. شاعر بیان میکند که شادی حقیقی در دیدار معشوق و رسیدن به پیغامی از اوست، نه صرفاً گذر زمان و آمدن بهار. او خود را در حالتی غریب و دلزده تصور میکند و از غم دوری عشق مینالد. شاعر فراموش نمیکند که عشق دشواریها و چالشهای خود را دارد و اشاره به امیدهایی میکند که به وقوع نمیپیوندد. در نهایت، او از معشوق میخواهد که بر او ترحم کند و به یاریاش بشتابد تا بتواند از غم و تنهایی رهایی یابد. شعر با یک احساس عمیق از محبت و نیاز به عشق و نور حقیقت پایان مییابد.
هوش مصنوعی: شادی واقعی وقتی است که معشوقی نامهای بفرستد، نه این که فقط بهار و روزهای خوش بیاید.
هوش مصنوعی: دل پر از افسوس و شوق من به موهای تو پیوست، مانند غریبی که از دوری به دیاری جدید میرسد و احساس خوشایندی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: ای خرمن زیبایی، من با افسوس و اندوه میگذرم. مراقب باش، که ممکن است این لحظه زودگذر، به ناگاه با شعلهای شتابناک مواجه شود.
هوش مصنوعی: عشق مانند یک فیل خشمگین است که افراد را به چالش میکشد، و نشان دادن زیبایی یا جذابیت آن دشوار است. ما در این مسیر سردرگم ماندهایم و تنها امیدمان این است که کسی شجاع و کارآمد به کمک ما بیاید.
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی آب زندگی است، نباید به مقصود خود برسد، زیرا نه خضر، که نماد هدایت و دانایی است، در مسیرش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که حقیقت را بگوید، او را جزو اهل حقیقت ندان، زیرا ممکن است مانند منصور، به سر دار (اعدام) برسد.
هوش مصنوعی: اگر نوح از غم عشق عبور کند، چگونه میتواند از دریا به کناری برسد؟
هوش مصنوعی: ای ترک، بر من به خاطر دلرحمی نگذران، چون میترسم اگر به دامانت نزدیک شوم، غباری از من به تو بچسبد.
هوش مصنوعی: ای صوفی، از روزی که ارزش واقعی تو به اندازهای برسد که قابل سنجش و نقد باشد، آه و فریاد من آغاز میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ فرا برسد، حتی اگر بیماری شیخ شهر نیز باشد، وقتی به بادهگساری مشغول شود، سرنوشت تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: حالت زائر خانه خدا چگونه است وقتی که به درگاه معبد میرسد، در حالی که راهی گم شده و در انتظار رسیدن به مقصدی است که به دشواری به آن دسترسی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: در روز جدایی، چهره تو بر من همچنان میتابد که در شب تاریک قبر، شمعی بر سر مزار میدرخشد.
هوش مصنوعی: تو نور هدایت هستی و تجلی حقیقت، نوری که وقتی به آتش نزدیک شود، درخشندگیاش افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: هرگز از وحشت سوالکنندگانی که در قبر به سراغم میآیند نخواهم ترسید، اگر در آن لحظه دوستی آشفته و نگران به یاریام برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بنهد و نبود خبرش
گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد
گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.