گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

عزت شمرا ار یار تو را خوار پسندد

گل را نبود قدر چو او خار پسندد

مردود بود سبحه اگر دوست نخواهد

مقبول بود یار چو زنار پسندد

می خور بهمه روزه گرت یار بخواهد

در عید بکن تو به چو هشیار پسندد

چون چنگ دو تا کن کمری از پی طاعت

چون نی بنوای آی چو مزمار پسندد

تاریک چو شب روز اگر چهره بپوشد

از روز بسی به چو شب تار پسندد

بندم دهن از گفتن اگر خواست خموشی

صحت نکنم یاد چو بیمار پسندد

مالک بودش عشق پی حسن فروشی

گر یوسف خود بر سر بازار پسندد

مشغول چو خواهد بهمه شغل در آمیز

بگذار همه کار چو بیکار پسندد

هر صاحب حسنی نبود یوسف مصری

مقبل بود آن کاو که خریدار پسندد

در حق علی سر حقیقت مکن افشا

منصور شو آشفته اگر دار پسندد

 
sunny dark_mode