عزت شمرا ار یار تو را خوار پسندد
گل را نبود قدر چو او خار پسندد
مردود بود سبحه اگر دوست نخواهد
مقبول بود یار چو زنار پسندد
می خور بهمه روزه گرت یار بخواهد
در عید بکن تو به چو هشیار پسندد
چون چنگ دو تا کن کمری از پی طاعت
چون نی بنوای آی چو مزمار پسندد
تاریک چو شب روز اگر چهره بپوشد
از روز بسی به چو شب تار پسندد
بندم دهن از گفتن اگر خواست خموشی
صحت نکنم یاد چو بیمار پسندد
مالک بودش عشق پی حسن فروشی
گر یوسف خود بر سر بازار پسندد
مشغول چو خواهد بهمه شغل در آمیز
بگذار همه کار چو بیکار پسندد
هر صاحب حسنی نبود یوسف مصری
مقبل بود آن کاو که خریدار پسندد
در حق علی سر حقیقت مکن افشا
منصور شو آشفته اگر دار پسندد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیوانه ما قحط خریدار پسندد
از سوختگی گرمی بازار پسندد
شایستگی درد به درمان نخرد کس
بیزارم از آن درد که عطار پسندد
گر سینه اقبال کنی چاک نیابی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.