دو جهان در نظر پاک یکی میآید
بیندار دیو به چشمش ملکی میآید
شکر و ملح بود ضد و زافسون لبت
شد مکرر که ز شکر نمکی میآید
عقل و عشقند دو سلطان وجود و ناچار
چون یکی میرود از ملک یکی میآید
عشق وارد شد و عقل و خردم کرد فرار
بر زر قلب حریفان محکی میآید
عشق در پیش زپی حب علی ره سپر است
مژده کز شاه به لشکر یزکی میآید
فرس خامه به میدان سخن جولان زد
اسب چوبین نه عجب برق تکی میآید
بده آشفته ز صهبای یقینش جامی
در مقام علی آن را که شکی میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تضادها و رابطه بین عشق و عقل میپردازد. شاعر بیان میکند که در نظر پاک، دو جهان به یکدیگر مرتبط میشوند و عشق و عقل به عنوان دو نیروی قوی در وجود انسان مطرح میشوند. عشق به زندگی و احساسات قدرت میدهد و عقل ممکن است فرار کند. همچنین، عشق را به ولای علی (ع) مرتبط میکند و قهرمانان و پیروان را به جستجوی حقیقت و یقین دعوت میکند. در نهایت، شاعر از شربت یقین در مقام علی (ع) یاد میکند و به این نتیجه میرسد که عشق و عقل هر کدام نقش مهمی در زندگی انسان دارند.
هوش مصنوعی: دو دنیای متفاوت در نظر فردی که دل پاک و خالص دارد، به یک شکل جلوه میکند. او وقتی به چیزی نگاه میکند، به جای دیدن زشتیها و نکات منفی، زیبایی و خوبیها را میبیند.
هوش مصنوعی: شیرینی و تلخی در لبهای تو با هم آمیخته شده است؛ هر بار که آن را میچشم، متوجه میشوم که از این ترکیب، چیزی تلخ و شیرین به وجود میآید.
هوش مصنوعی: عقل و عشق دو نیروی بزرگ و مهم در زندگی انسان هستند. وقتی یکی از آنها غیبت میکند و از ذهن و قلب ما دور میشود، دیگری به جای او میآید و بر ما حاکم میشود.
هوش مصنوعی: عشق به زندگیام وارد شد و عقل و فهم مرا ترک کرد. در این بین، قلب دوستانم با آزمایشی روبهرو میشود.
هوش مصنوعی: عشق به ما یادآوری میکند که عشق به علی، برترین عشقهاست و بشارت میدهد که یک خبری خوب از سوی یک شخصیت بزرگ به جمع مردم میرسد.
هوش مصنوعی: در میدان گفتوگو، قلم با شجاعت و قدرت میتازد و گویی که اسب چوبی بدون هیچ شگفتی به جلو میرود و درخشش آن به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: به من جامی از شراب یقین بده، آنطور که علی در مقام خود هست؛ زیرا کسی که به او شک میکند، در واقع در درک مقام او دچار تردید است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنک از جنت فردوس یکی میآید
اختری میگذرد یا ملکی میآید
هر شکرپاره که در میرسد از عالم غیب
بر دل ریش عزیزان نمکی میآید
تا مگر یافته گردد نفسی خدمت او
[...]
در دلم از تو پریچهره شکی می آید
که پری می گذرد یا ملکی می آید
اشک من سیم شد وچهره مرا زر گردید
زآنکه زلفت به نظر چون محکی می آید
شکرین لعل توقنداست ز شیرینی لیک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.