بجز از لب تو پسته بجهان شکر نریزد
بجز از قد تو از سرو عبیر تر نریزد
نه همین بلعل شیرین خط سبز برفشاند
به شکر لب تو طوطی نبود که پر نریزد
سر خود نهاده آشفته براه زلفت آری
چو بصولجان رسد گوی چگونه سر نریزد
زحدیث درد هجران بنویسم ار حدیثی
نبود شبی که کلکم بورق شرر نریزد
من خاکی ار زحیدر نکم طمع نشاید
که سحاب آب بر گل نتواند ار نریزد
اسدالله آنکه نامش چو برند در نیستان
نشود که پنجه از بیم ز شیر نر نریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.