کسی سر از قدم یار برنمیگیرد
که جان دهد دل از این کار برنمیگیرد
تو برق عالم اسراری و عجب که ز تو
شرر به پرده اسرار برنمیگیرد
عبث به چشم تو گفتم که خون خلق مخور
که مست عادت هشیار برنمیگیرد
به تن چو بار گرانست جان بگو جانان
چرا ز دوش من این بار برنمیگیرد
بزن تو تیغ به سر مدعی که من سپرم
به تیغ یار دل از یار برنمیگیرد
چرا که سوز درونست همچو شمع به دل
عجب که شعله به یک بار برنمیگیرد
مگو که کشته تیغ تو جان به سختی داد
که دل ز لذت دیدار برنمیگیرد
اگر به دوزخ آشفته را بسوزانی
که دل ز حب ده و چار برنمیگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلدادگی اشاره میکند و بیان میکند که فردی که عاشق است، نمیتواند از عشق و زیبایی معشوق چشمپوشی کند. او از غم و درد ناشی از عشق صحبت میکند و میگوید که حتی در سختیها و عذابها نیز نمیتوان دل را از عشق دور کرد. شاعر به قدرت و جذابیت یار اشاره دارد و بیان میکند که در برابر عشق، حتی جان هم فدای آن میشود. در نهایت، او تأکید میکند که دل به سادگی از عشق نمیگذرد، حتی اگر در سختترین شرایط قرار گیرد.
هوش مصنوعی: کسی که عاشق و شیفته محبوبش است، هرگز از او فاصله نمیگیرد و حتی اگر لازم باشد جانش را فدای عشقش میکند و از دل خود برای این عشق دست نمیکشد.
هوش مصنوعی: تو روشنی دنیای رازها و شگفتیها هستی، ولی عجیب این است که از تو جرقهای برای برملا کردن این رازها در پرده نمیافتد.
هوش مصنوعی: از سر ناامیدی به تو گفتم که به مردم آسیب نرسانی، زیرا کسی که به این کار عادت کرده، هرگز به درست بودن آن پی نمیبرد.
هوش مصنوعی: جانم مانند باری سنگین بر دوشم است، ای معشوق، چرا این بار را از دوشم برنمیداری؟
هوش مصنوعی: به مقابله با دشمن بشتاب و به او ضربه بزن، زیرا من خودم را در برابر تیغ محبوب قرار دادهام و دل نمیتواند از عشق یار جدا شود.
هوش مصنوعی: در دل انسان، آتش سوزانی وجود دارد که مانند شمع میسوزد. جای تعجب است که این آتش نمیتواند یکباره شعلهور شود.
هوش مصنوعی: نگو که کسی به خاطر تیغ تو جانش را به سختی از دست داد، زیرا دل از لذت دیدن تو دست نمیکشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی را در آتش جهنم بیند، میداند که دل او از عشق و محبت پر است و نمیتواند به راحتی آسیب ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم دل از هوس یار بر نمیگیرد
طریق مردم هشیار بر نمیگیرد
بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر
که جان من دل از این کار بر نمیگیرد
همیگدازم و میسازم و شکیباییست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.