اگر بسینه دل دغدار من باشد
هزار لاله و گل در کنار من باشد
اسیر گل شدن و پیش شمع جان دادن
نه کار بلبل و پروانه کار من باشد
چه غم که سنبل و گل رفت از چمن بیرون
که خط و خد بتان نو بهار من باشد
کهن سمندر عشقم نیم چو پروانه
از آن قرار در آتش قرار من باشد
حدیث چهره عذرا مگو بر وامق
در انجمن چو بت گلعذار من باشد
برزم پیل تنانش بخاک رخ مالند
پیاده گرچه بت شهسوار من باشد
مگو که جنس وجودت زچیست آشفته
زتار زلف بتان پود و تار من باشد
اگرچه بختی مستم زجوش باده شوق
کمند عشق نکویان مهار من باشد
مرا که کسوت فقر است زیب قامت صدق
زتاج کسوت جمشید عار من باشد
بشرب چشمه تسنیم و کوثرم چه هوس
زحوض میکده آبشار من باشد
زخیل فتنه آخر زمان مرا چه غمست
اگر ولایت حیدر حصار من باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.