زردی روی مرا آن رخ گلگون باعث
قامت خم شده را آن قد موزون باعث
نافه زلف تو دلرا سبب ناسور است
پی خون خوردنم آن لعل طبرخون باعث
شود شیرین بود از تلخی کام فرهاد
از پی شهرت لیلی شده مجنون باعث
پخته گردیدن درویش بود سر وجود
تا نگوئی که بود گردش هامون باعث
شبنم دیده هجران زده ای طوفان کرد
تو مپندار که شد دجله و جیحون باعث
دل آشفته اگر چه همه سودا می پخت
لیک آن حلقه گیسو شدش افزون باعث
خاکبوس در سلطان خراسان نتوان
مگر آن دم که شود بخت همایون باعث
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.