در گوش به جز عشق توام زمزمهای نیست
در سر به جز از شور توام همهمهای نیست
در دیر و حرم مطرب و مؤذن همه در ذکر
جز یاد تو هرجا شنوم زمزمهای نیست
از صدر ازل هرچه بگفتند و بگویند
از دفتر حسن تو به جز شر زمهای نیست
از سلمی و شیرین و زلیلا و ز عذرا
مقصود یکی بوده و باشد، همهای نیست
ای شیخ جهانی ز تو فردا به تظلم
بر ما به جز از خون رَزان مظلمهای نیست
ای خواجه چه نازی ز حشم یا خدم خویش
آسوده کسی کش گلهای و رمهای نیست
آشفته بود از شب هجر تو مشوش
از روز حسابش به درون واهمهای نیست
من خود ز سگان در شاهنشه طوسم
اعمال به جز حب بنیفاطمهای نیست
ماییم و ولای تو و بیزاری از اغیار
جز محکمه حیدر هم محکمهای نیست
در اول و آخر ز علی گوی و ز قائم
عنوان به جز از آن و جز این خاتمهای نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.