خوب باشد گر ز خوبان سر زند کردار زشت
احولی باشد که کس زشتی ببیند در بهشت
گر تو در کعبه نباشی ای بدا حال حرم
ور تو در بتخانه آیی ای خوشا وقت کنشت
کوثر و غلمان جنت را نیاری در نظر
گر بنوشی می ز دست ساقی حوراسرشت
قصه حوری و غلمان بهشتی تا به کی
گر بهشتیروی یاری باشدت بر طرف کشت
در جهان زاهد نصیب ما بهشت نقد کرد
آنکه بر طرف بناگوش بتان این خط نوشت
خاک ما را گل کن ای معمار مستان از شراب
تا ز خاکم دست دو ران برنیاوره است خشت
از چه دانی ساخت جم جام جهانبین ای حکیم
از همان خشتی که بهر تجربت بر خم بهشت
موبهمو آشفته را در حلقه زلف تو بست
دست قدرت کز ازل این رشته صد تار رشت
حال کون و مکان پیشش نمیارزد جوی
دانه حب علی هرکس به دشت دل نکشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاشتگه در شهر مرو آن نامور فخر زمان
خسرو روی زمین سنجر ز عالم درگذشت
رفته از تاریخ هجرت پانصد و پنجاه و دو
روز شنبه از ربیعالاول از بعد سه هشت
دوش با جمعی حواری باده خوردم در بهشت
مجلسی دیدم همه عیسی دم و مریم جهشت
جمله شیرین پاسخ و شیرین لب و شیرین دهن
جمله نیکو سیرت و نیکو دل و نیکو سرشت
سیب و نارنج و ترنج و نرگس از پیرامنش
[...]
پیش ازان روزی که گردون خاک آدم می سرشت
عشق در آب و گلم تخم تمنای تو کشت
پای تا سر جمله لطفی گویی استاد ازل
طینت پاکت نه ز آب و گل ز جان و دل سرشت
روی بنما تا به طاق ابرویت آرند روی
[...]
شمع رویت کز وجود ما اثر باما نهشت
او بود مقصود خواه از کعبه و خواه از کنشت
آتشین رویت بهشت ماست ای حوری سرشت
خلق میگویند آتش ره ندارد در بهشت
داغ داغم از هوای دوزخ و فکر بهشت
گه چراغ مسجدم سوزد گهی شمع کنشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.