گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ترک من زلف سمن سا چو برخ بربشکست

رونق برگ گل و توده عنبر بشکست

زده بر تارک مه تاجکی از مشگ طری

تاج دارا بسر و افسر قیصر بشکست

پرده بردار زرخ تا بمنجم گویم

کاختری دستگه خسرو خاور بشکست

سخنی از لب شیرین تو گفتند بمصر

نرخ بازار شکر قند مکرر بشکست

غمزه جادوی تو کرد اشارت بمژه ‏

پشت اسلام از این لشکر کافر بشکست

نقش تو ای صنم پارس پو بردند بچین

مانی از شرم رخت خامه بدفتر بشکست

سر تابید هر آن کوز کمندت ایعشق

گر کله گوشه بخورشید زند سر بشکست

دل آشفته شکستی و شکستت سر زلف

بمکافات تو را عنبر و افسر بشکست

شکوه بردم زجفایت بدر پادشهی

کز دو انگشت در از قلعه خیبر بشکست