رعنا غزالم فصل بهار است
مشکوی گلزار رشگ تتار است
تا کی چو نرگس مخمور باشی
در جام لاله می خوشگوار است
بر عمر رفته افسوس تا چند
عید نو آمد عمر دو بار است
ابرست و ژاله باغ است و لاله
این میفروش و آن میگسار است
گل پادشه وار بنشسته بر تخت
شد آن که گفتی شوکت به خار است
خوشبو نسیمی آمد زبستان
گوئی بر آتش عود قمار است
ساقی زدوری کن عمر تازه
کاین دور دوران بی اعتبار است
از جم چه جوئی جام می آورد
زر یا سفالین زو یادگار است
در کش پیاپی جام لبالب
دوران نگوئی بر یک مدار است
از جان فرو شو رنگ تعلق
کاین گرد هستی در ره غبار است
نوروز آمد فیروز و خرم
از فر حیدر چون تاجدار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل در مورد زیبایی و طراوت فصل بهار است و به تجدید حیات طبیعت اشاره میکند. شاعر به رعنا یا معشوق خود میگوید که مانند گلهای بهاری خوشبو و دلرباست. او از نرگس مخمور میپرسد که تا کی باید در خواب ماند و از زیبایی زندگی غافل بود. غزل همچنین به گذر زمان و افسوس بر عمر از دست رفته میپردازد و به زیباییهای بهار، از جمله گلها و نسیم اشاره میکند. در ادامه، او به میافروزی و شادابی در زندگی دعوت میکند و از اهمیت عدم وابستگی به دنیای مادی سخن میگوید. غزل با اشاره به نوروز و شادیهای آن به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به توصیف یک غزال زیبا در بهار میپردازد که مانند یک گل در گلزار، جذاب و فریبنده است و حضورش حسادت دیگران را برانگیخته است.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی میخواهی مانند نرگس، مست و بیخبر از محیط باشی؟ در اینجا، شراب زندگی در کاسهای از گل لاله، خوشنشین و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: زندگی چه زود میگذرد و چه زمانی برای شادی و جشن باقی نمیماند. روزهای تازه زندگی، عمر را دوباره به ما یادآوری میکند و باید از آنها بهره ببریم.
هوش مصنوعی: هوا ابری و بارانی است، باغ پر از گل لاله است و در این فضا یکی مشغول فروش شراب و دیگری در حال نوشیدن آن است.
هوش مصنوعی: گل با عظمت و زیبایی مانند پادشاه، بر روی تختی نشسته است. در حالی که آن کسی که میگفتی مقام و شکوه به خار میماند، هیچگاه به این زیبایی و بزرگی نرسید.
هوش مصنوعی: نسیمی خوشبو از باغ میآید، گویی که بر آتش بخور در حال بازی یا قمار است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، دوری نکن و با ما باش، زیرا زندگی را تازه کن، چرا که این دوره و زمانه هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: از جم چه میخواهی؟ جامی که به تو میدهد، ممکن است از طلا باشد یا از سفال. هر دو حالت، یادگاری از اوست.
هوش مصنوعی: در این دنیا، که گویی در حال چرخش و تغییر است، نمیتوان گفت که همه چیز در یک مسير ثابت و یکنواخت پیش میرود.
هوش مصنوعی: از دل و جان خود وابستگیها و attachments را دور کن، زیرا این دنیا و وجود، در مسیر زندگی همچون گرد و غبار است.
هوش مصنوعی: بهار فرامیرسد و زمان خوشحالی و سرسبزی فرا میرسد، همچنان که شخصیت مهمی مانند حیدر درخشان و با افتخار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.