هر رهروی که خار مغیلان بپای اوست
دیدار کعبه مرهم زخم و دوای اووست
نفی مکان بدیهی عقل است و ای عجب
آنرا که جای نیست دل خسته جای اوست
نازم به پیر میکده کاین تیره خاکدان
افشانده مشت گرد زطرف ردای اوست
رویش ندیده دیده و زاین بحیرتم
کز هر گذر که میگذرم ماجرای اوست
نائی اگر چه دم بدم نی دمد ولی
گر نغمه ی زنی شنوی از نوای اوست
آزاد بنده ی که کند بندگی عشق
در راحت آن دلی که قرین بلای اوست
خضر ار بآب زنده دل ما ببوی او
آری بقای عاشق اندر بقای اوست
گر از سپهر عشق کند کوکبی طلوع
خورشید ذره وار برقص از هوای اوست
سالک بدیر و کعبه مساوی زند قدم
زنار ما و سبحه شیخ از برای اوست
ارکان کشتی ار بکف ناخدا بود
سالک سلوک کشتی او با خدای اوست
زان غایب از نظر دل آشفته دردمند
غافل از آن که یار مقیم سرای اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سفر روحانی و عشق به خداوند و موجودات مقدس است. شاعر به تجربههای خود به عنوان یک رهرو اشاره میکند که در مسیر خود با زخمها و دردهای عاطفی مواجه است. او معتقد است که دیدار با کعبه و عشق الهی میتواند مرهمی برای این دردها باشد. به نظر او، عشق به خداوند و بندگی او به انسان آزادی و آرامش میبخشد.
شاعر به عشق و اشتیاقش به حقیقت اشاره میکند و بیان میکند که هر جا که میرود یاد و نشانههای محبوبش او را همراهی میکند. او همچنین به مفهوم غیبت و حضور اشاره کرده و به این نکته میپردازد که حتی در دوری از یار، او همواره در دل عاشق باقیمانده است. در پایان، شاعر بر اهمیت این عشق در زندگی و سلوک معنوی تأکید میکند و آن را اساس وجود و بقای عاشق میداند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه زندگی با مشکلات و موانع روبروست، دیدن نقاط مثبت و زیباییها میتواند تسکیندهنده زخمها و دردهای او باشد.
هوش مصنوعی: نفی مکان به معنای عدم تعیین و محدودیت فیزیکی برای حضور یا احساس است. به عبارتی، عقل این را میفهمد که هیچ فضایی نمیتواند به صورت کامل شامل احساسات و وجود انسانی باشد. جالب اینجاست که این ذهن خسته، که مملو از درد و احساسات است، در واقع خود را در جایی خاص نمیبیند و احساس میکند جایی برای آرامش یا آسایش ندارد.
هوش مصنوعی: من به پیر میکده افتخار میکنم؛ زیرا این خاک تیره که روی زمین است، ناشی از گردی است که از لبه رداي او پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: چشمم هنوز به روی او نیفتاده، اما هر جا که میروم، داستان او به سراغم میآید.
هوش مصنوعی: اگرچه نی هر لحظه صدا نمیزند، اما اگر به نغمهای گوش کنی، صدای او همچنان شنیده میشود.
هوش مصنوعی: کسی که عشق را بر خود تحمیل کند، به نوعی آزاد است، حتی اگر دلش در سختی و مشکلات باشد.
هوش مصنوعی: اگر خضر، یعنی پیامبر و راهنمای زندگی، به آب حیات ما ببوید، میتواند زندگی و بقا را به ما هدیه کند، چون عشق و بقا عاشق تنها در پیوند با اوست.
هوش مصنوعی: اگر در آسمان عشق، ستارهای طلوع کند، مانند خورشید کوچکی است که از برکت محبت او میرقصد.
هوش مصنوعی: مسافر، به دیر و کعبه یکسان پای میگذارد، چون زنجیر ما و تسبیح شیخ برای اوست.
هوش مصنوعی: اگر حمایتهای لازم برای کشتی در دست ناخدا باشد، سفر روحانی او نیز با خدای او آغاز میشود.
هوش مصنوعی: دل آشفته و پر درد من به خاطر غیبت یار، از او دور است و نمیداند که او در خانهاش حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر نیستی درون دلم آتش فراق
کم هر زمان بسوزد از و استخوان و پوست
چندان بگریمی، که مرا آب چشم من
برداردی روان و ببردی به کوی دوست
ای تو کیای ما و جهانی تو را رهی
خار دو چشم دشمنی و ورد دست دوست
شد سهل و حق خدمت من سهل برگرفت
در خون سرشته به که چنانش سرشت و خوست
سختی مکن تو نیز چنان سست رای از آنک
[...]
مقلوب لفظ پارس به تصحیف از کفت
دارم طمع که علت با من ز دست کوست
تصحیف قافیه که به مصراع آخرست
گر ضم کنی بر آنچه مسماست همنکوست
آن دو لطیف را سیمی هست هم لطیف
[...]
خاقانی آن کسان که طریق تو میروند
زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست
بس طفل کارزوی ترازوی زر کند
نارنج از آن خورَد که ترازو کند زِ پوست
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار
[...]
ز آنها که خبث باطن ایشانت ظاهرست
ابن یمین مرنج که بدشان سرشت و خوست
گر طعنه ئی زنند بر اشعار عذب تو
اینفرقه عوام که بعضی نه خاص اوست
درهم مشو که بیهنر از غایت حسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.