ساقی بده شراب که دارم بشارتی
زآن چشم شد بخوردن خونم اشارتی
چشمان تو مدام بیغمای دین و دل
ترکان اگر زدند بسالی بغارتی
تلخی صبر بر که خوری شربت وصال
حلوا رسد بکام کجا بی مرارتی
دادیم جان و دین و دل خوش بعشق دوست
ما را در این معامله نبود خسارتی
کالای حب حیدر و آلش بجان بخر
در این سفر جز این نکنی هان تجارتی
سر را بآستان در میکده بنه
آشفته درجهان طلبی گر صدارتی
گو بنگرد بصفه مستان مصدرم
زاهد گرم بدید بچشم حقارتی
دل از خرابی دو جهان غم چرا خورد
بنیاد عشق تو کندش گر عمارتی
قلبش کجا زلوث دغل پاک میشود
آنرا کز آب باده نباشد طهارتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که شراب بدهد تا بشارتی بدست آورد. چشمهای معشوقش او را به نوشیدن خونش دعوت میکنند. او به تلخی صبر اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی حتی با سختیها و خسارتها هم ارزشمند است. شاعر به ارزش عشق به حیدر و اهل بیت اشاره دارد و تاکید میکند که در این مسیر باید از خودگذشتگی کرد. او همچنین به زاهدان که در دنیا در فکر عفت و تقوی هستند، انتقاد میکند و میگوید که عشق واقعی میتواند روح را از غمها آزاد کند و به آرامش برساند. در نهایت، او به پاکی دل از آلودگیهای دنیا و تأثیرات باده بر آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بگذار شرابی به من بدهی، چون خبری خوش از آن چشم دارم که نشاندهندهی شوق من به نوشیدن خون من است.
هوش مصنوعی: چشمان تو همیشه نشانی از بیقراری و آشفتگی دین و دل دارند و اگر ترکان به جنگ و غارت بپردازند، این وضعیت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در برابر تلخی و دشواریهای صبر، شیرینی و لذتی وجود دارد که پس از گذر از این سختیها به دست میآید، مانند شربت دلپذیری که در انتظار وصالی خوشایند است و برای رسیدن به آن، تحمل رنج غیرقابلاجتناب است.
هوش مصنوعی: ما جان و ایمان و دل خوش خود را به عشق دوست دادیم و در این معامله هیچ ضرری برای ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: محبت به علی و اهل بیت او را در این سفر به جان بخر، زیرا اگر غیر از این عمل کنی، تجارت خوبی نداشتهای.
هوش مصنوعی: برای ورود به میکده، سر خود را بر در آن بگذار و در جستجوی مقام و ریاست، دچار آشفتگی در دنیا نشو.
هوش مصنوعی: به من نگاه کن که در جمع مستان قرار دارم، اما زاهد ناگهان با نگاهی تحقیرآمیز به من مینگرد.
هوش مصنوعی: دل چرا از خرابیهای دو جهان ناراحت شود، وقتی عشق تو میتواند آن را دوباره بسازد و به آن زندگی ببخشد؟
هوش مصنوعی: قلب او چگونه میتواند از آلودگی و فریب پاک شود وقتی که از آب میگساری هیچ پاکی و پاکیزگی حاصل نمیآید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای قاصر از ستایش تو هر عبارتی
آصف نکرد چون تو برونق وزارتی
از مدحت تو روی هنر را طراوتی
وز جود تو ریاض کرم را نضارتی
برده ز رای روشن و از کلک تیره ات
[...]
یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی
کافتد ز فتنه در همه آفاق غارتی
چندین به شهر دزدی دلها کجا شود؟
در دیده گر ز چشم تو نبود اشارتی
آن را که می کشی، به ازین نیست خونبهاش
[...]
بردم زعشق آن لب شیرین مرارتی
سودایت آتشست و بجان زو حرارتی
نبود خسارت از دل و دین گشت صرف عشق
بی مایه کس نکرده بعالم تجارتی
ترکان غمزه با صف مژگان ستاده اند
[...]
ای دل بیا برای تو دارم بشارتی
ابروی یار کرده به قتلت اشارتی
گفتم که بوسه ای ز لبت نذرما نما
دشنام داد لیک به شیرین عبارتی
دادیم جان بهیار و خریدیم بوسه ای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.