گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

بجلوه های نهان شاهدان روحانی

کجا نهند بجا چار طبع انسانی

اگر که حور زجنت تو خود بهشتستی

حیات خضر زحیوان تو آب حیوانی

جهان و هر چه در او هست مختصر از تست

کجاست آنکه بگویم تو ای صنم زآنی

اگر که روح دمد دم تو مایه روحی

بقای جسم زجان و تو حاصل جانی

بدرد عشق مریضی اگر فلاطونی

اگر مسیح زمانی بدرد درمانی

بجز زتیغ جدائی گرم زنی صد تیغ

گمان مدار که ما را زخود برنجانی

بغیر شکر نیاید زعاشق صادق

بکن جفا و اذیت هر آنچه بتوانی

منم مگس تو شکر کی زکوی تو بروم

گر از غرور بمن دامنی برافشانی

اگر ذبیح فدائی گرفت در کعبه

بکعبه در تو شد خلیل قربانی

از آن زمان که سر زلف تو پریشانست

عیان زگفته آشفته شد پریشانی

بیا بسوز روان مرا که بس خوشبوست

که بود زعود نیاید گرش نسوزانی

از این عمل که مرا هست جز ندامت نیست

مگر که دست بگیرد علی عمرانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟

برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟

که: حیف باشد روح القدس به سگبانی

به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

قطران تبریزی

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی

برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم

که حیف باشد روح القدس بسگبانی

بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

امیر معزی

مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی

مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی

سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی

که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی

معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
وطواط

در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی

بکار من چو سر زلف تو پریشانی

کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان

که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی

بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟

[...]

قوامی رازی

به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی

که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی

چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش

اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی

غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه