کیست که آرد آگهی باز ز ماه خرگهی
تا که مشام جان به تو تازه کنیم گه گهی
صبح بود به عاشقان گرچه نتابد آفتاب
پرده اگر فروهلد در شب ماه خرگهی
صبر ز عاشقان مجو ایکه به عقل غره ای
منع دل از چه میکنی ایکه نداری آگهی
ایکه به نعمت اندری تن ز چه پروری ببین
اسب رود به لاغری گاو بماند زفربهی
ای خم طره تو چین آن سر زلف را مچین
حیف بود که عمر ما روی نهد به کوتهی
گوی بخورد صولجان هیچ نکرد از او فغان
چند خروش میکنی ای دهل میان تهی
همچو رخت در آسمان ماه کجا تمام هست
با چو قدت به بوستان سرو کجا بود سهی
نافه گشاست زلف او آشفته نفخه ای بجو
خیز که داغ اندرون روی نهاده بربهی
گمشده طریقتم رانده از شریعتم
ای شه رهنما علی رحم کنی تو بر رهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing (آرزو) به معشوق است. شاعر از زیباییها و احساسات ناشی از عشق صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که حتی در نبود نور و روز روشن، عشق میتواند دل را روشن کند. او همچنین از پیچیدگیهای عشق و ناامیدیهای آن میگوید، بهویژه زمانی که عقل و دل در تضادند. شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود اشاره میکند و از معشوق میخواهد که در مسیر عشق و هدایت او را یاری کند. در کل، این شعر به عمق احساسات عاشقانه و چالشهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: کیست که خبر بیاورد و بگوید از عشق و زیبایی تو، تا روح من دوباره تازه شود و مِینوشی را تجدید کنم؟
هوش مصنوعی: صبح که شده، اگرچه آفتاب نتابد و در شب ماه پشت پرده برود، عشق و محبت همچنان در دل عاشقان میدرخشد.
هوش مصنوعی: نگذار که صبر عاشقان را از عقل خود بگیری، چرا که با دل خود چه میکنی وقتی هنوز از حقیقت بیخبری؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیتی اشاره دارد که فردی با داشتن نعمت و بهرهمندی از مواهب زندگی، به قدرت و توانایی خود نمیبالد. در ادامه، این موضوع به تصویر کشیده میشود که در عین لاغری اسب، هنوز هم میتواند به خوبی به راه خود ادامه دهد، در حالی که گاو به خاطر چاقیاش در جا میماند. به بیان دیگر، گاهی اوقات ظاهری ناتوان یا ضعف میتواند به معنای عدم توانایی نباشد و برعکس، کسی که از نظر ظاهری قوی به نظر میآید، ممکن است در عمل کمرانتر باشد.
هوش مصنوعی: ای نیام زلف تو مانند خم طرهات را نچین، زیرا که عمر ما به کوتاهی میگذرد و جان ما ارزش آن را دارد که به روی تو بگذرد.
هوش مصنوعی: اگر گوی صولجان به زمین بیفتد، هیچ صدایی بلند نمیکند. پس چرا تو، ای دهل توخالی، اینقدر فریاد و جنجال میکنی؟
هوش مصنوعی: جایی که ماه در آسمان وجود دارد، نمیتوان همچون لباس در آنجا محدودیتی پیدا کرد. همچنین، با قامت زیبایت در باغ، سروها جاودانه و خوشچهرهاند و جای تو در این میان مشخص و بینظیر است.
هوش مصنوعی: در باد نرم و ملایم زلف او، بوی خوشی پراکنده است. برخیز و به جستجوی این عطر برو که در دل آن جذابیت، آتش شور و شوقی نهفته است.
هوش مصنوعی: ای رهنما، من در مسیر خود گم شدهام و از راهی که باید میرفتم دور افتادهام. اگر تو بر من رحم کنی، میتوانم دوباره راه درست را پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی
لایق خرکمان من نیست در این جهان زهی
بحر کمینه شربتم کوه کمینه لقمهام
من چه نهنگم ای خدا بازگشا مرا رهی
تشنهتر از اجل منم دوزخ وار میتنم
[...]
ای که به حسن قامتت سرو ندیدهام سهی
گر همه دشمنی کنی از همه دوستان بهی
جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی
شیر که پایبند شد تن بدهد به روبهی
از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی
[...]
سرو چو نخل قامتت سر نزد چنین سهی
نیست چو سیب غبغبت میوه خلد در بهی
چرخ همی نه از فسون رنگ بباخت بارهی
شیر شکار میکند حیله او به روبهی
ایکه به روز و شب مرا در همه عمر همرهی
[...]
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی
دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.