گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

عنکبوتا بر مگس تا چند رشته می‌تنی

شاهبازی شو که در صحرا غزالی افکنی

حاش لله گر ز صیادت شود صرف نظر

نیستی صادق اگر در زیر تیغش پر زنی

خرگه لیلی به صحرای درونت کی زنند

تا نه از دل خیمه‌های این و آن را برکنی

لاف از افسونگری ای جادوی بابل مزن

تا نه از آن چشم و لب آموزدت سحر و فنی

چیستی ای زلف سرکش گرد چاه غبغبش

چون کمند رستمی بر طرف چاه بیژنی

عقل چون زلفش بر آن روی بهشتی دید گفت

خازن باغ بهشتی از چه شد اهریمنی

کی خبر داری ز زخم ناوک‌اندازان تُرک

ای که بر پایت نرفته نوک خار و سوزنی

چون شود از وصل یوسف حالت یعقوب پیر

کز شعف بینا شده از نفخه پیراهنی

هرکه را یک ارزن از حب علی حاصل شده

خرمن هستی امکانش نیرزد ارزنی

گر دل آشفته شد وقف کمند زلف تو

نیست جز تیغش سزاوار ار بر آرد گردنی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابن یمین

آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی

دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی

هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش

طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی

داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام

[...]

کمال خجندی

من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی

ماه من تا چند نعل باژگونه می‌زنی

گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا

وعده افتادگان در پای تا کی افکنی

دم به دم آهنگ رفتن می‌کنی از پیش من

[...]

جامی

سینه روزن روزن است از ناوک صیدافکنی

خانه دل را فروغ دیگر از هر روزنی

دارم از اشک شفق گون دور ازان خورشید روی

همچو گردون هر نماز شام پر خون دامنی

نیست آن اندام نازک را مناسب هر لباس

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
بابافغانی

گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی

ما و داغ آتشین رویی و کنج گلخنی

گشت بستان کن که بهر دیدن روی تو شد

هر گلی چشمی و هر چشمی چراغ روشنی

مست می آیی و در دلها تصرف می کنی

[...]

کلیم

نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی

حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی

بسکه در پای خیالت هر زمان سر مینهم

در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی

بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه