عنکبوتا بر مگس تا چند رشته میتنی
شاهبازی شو که در صحرا غزالی افکنی
حاش لله گر ز صیادت شود صرف نظر
نیستی صادق اگر در زیر تیغش پر زنی
خرگه لیلی به صحرای درونت کی زنند
تا نه از دل خیمههای این و آن را برکنی
لاف از افسونگری ای جادوی بابل مزن
تا نه از آن چشم و لب آموزدت سحر و فنی
چیستی ای زلف سرکش گرد چاه غبغبش
چون کمند رستمی بر طرف چاه بیژنی
عقل چون زلفش بر آن روی بهشتی دید گفت
خازن باغ بهشتی از چه شد اهریمنی
کی خبر داری ز زخم ناوکاندازان تُرک
ای که بر پایت نرفته نوک خار و سوزنی
چون شود از وصل یوسف حالت یعقوب پیر
کز شعف بینا شده از نفخه پیراهنی
هرکه را یک ارزن از حب علی حاصل شده
خرمن هستی امکانش نیرزد ارزنی
گر دل آشفته شد وقف کمند زلف تو
نیست جز تیغش سزاوار ار بر آرد گردنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلدادگی میپردازد و به فضای عاطفی عمیق و پیچیدهای اشاره دارد. شاعر به معشوقه خود به عنوان یک موجود جادویی و افسونگر نگریسته و با استفاده از استعارهها و نمادها، احساسات درونی خود را بیان کرده است. او به قدرت و زیبایی عشق اشاره کرده و از سختیها و زخمهای ناشی از عشق سخن میگوید. در نهایت، شاعر تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند به عشق و علاقه به معشوقهاش بیفزاید یا از آن بکاهد. شعر نشاندهندهی جداییناپذیری عشق از درد و رنج است و عشق را به عنوان نیرویی قوی و غیرقابل مقاومت توصیف میکند.
هوش مصنوعی: به جای اینکه تمام وقت و انرژیات را صرف کارهای بیفایده و کمارزش کنی، بهتر است تلاش کنی که در کارهای بزرگ و ارزشمند وارد شوی و موفقیتهای واقعی را به دست آوری.
هوش مصنوعی: به هیچ وجه از شکار او چشم نمیپوشد، حتی اگر تو با صداقت در زیر تیغش پرواز کنی.
هوش مصنوعی: به دنبال ایجاد فضای مناسبی برای آرامش و خودشناسی در درون خود باش. دیگران را رها کن و به جای دغدغههای بیمورد، به عمق احساسات و افکار خود بپرداز.
هوش مصنوعی: از جادوگری و افسونگری خود سخن نگو، زیرا که نه از آن چشم و لب تو چیزی یاد میگیرم و نه سحری از این جادو میآموزم.
هوش مصنوعی: ای زلف سرکش که مانند کمندی است که رستم بر لبه چاه میاندازد، چه حیاتی داری!
هوش مصنوعی: عقل، وقتی زلفهای زیبای محبوبی را که در چهرهای بهشتی است دید، از خازن باغ بهشت پرسید چرا این زیبایی باید طبعی اهریمنی داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو از درد و آزار کسانی که به تو آسیب میزنند، بیخبری، در حالی که خودت هنوز thorn و سوزن را زیر پای خود احساس نکردهای.
هوش مصنوعی: زمانی که وصل یوسف اتفاق بیفتد، حال یعقوب پیر مانند حالتی میشود که از خوشحالی به روشنی و بینایی دست پیدا کرده است، درست مانند زمانی که پیراهنی از نور به او برسد.
هوش مصنوعی: هر کس ذرهای از عشق علی را به دست آورده باشد، دارایی و هستیاش به هیچ چیز نمیارزد.
هوش مصنوعی: اگر دل دچار آشفتگی شود، این فقط به خاطر زیبایی و فریبایی موهای توست و چنانچه کسی بخواهد در این مسیر آسیب ببیند، سزاوار آن است که با تیری مجازات شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی
دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی
هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش
طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی
داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام
[...]
من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی
ماه من تا چند نعل باژگونه میزنی
گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا
وعده افتادگان در پای تا کی افکنی
دم به دم آهنگ رفتن میکنی از پیش من
[...]
سینه روزن روزن است از ناوک صیدافکنی
خانه دل را فروغ دیگر از هر روزنی
دارم از اشک شفق گون دور ازان خورشید روی
همچو گردون هر نماز شام پر خون دامنی
نیست آن اندام نازک را مناسب هر لباس
[...]
گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی
ما و داغ آتشین رویی و کنج گلخنی
گشت بستان کن که بهر دیدن روی تو شد
هر گلی چشمی و هر چشمی چراغ روشنی
مست می آیی و در دلها تصرف می کنی
[...]
نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی
حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی
بسکه در پای خیالت هر زمان سر مینهم
در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی
بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.