گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

تو را که از همه خوبان شهر ممتازی

روا بود که مرا از نظر نیندازی

تو را که رخ ز خط زلف کافرستان شد

سزد شعائر اسلام اگر براندازی

کجا به منظر دل جای گیردت دلدار

ز غیر خلوت سینه اگر نپردازی

مرا شراره عشق تو کافی‌ست به جان

چرا به بوته هجرم دوباره بگدازی

به جز نیاز نیاید ز کشتگان غمت

بکش هر آنچه تو خواهی به ناز و طنازی

بسی ز فر همایون عشق نیست عجب

مگس کند به هما گر بلندپروازی

چو زلفکان تو دیدم قرین به خط گفتم

که با زمردت افعی چرا کند بازی

به ترکتازی چشمان کافرت نازم

که صد قبیله بکشتی ز ترک و از تازی

نماند فتنه در ایام شاه در ایران

مگر تو فتنه آخر زمان به شیرازی

نشد ز ریختن خون دو ابروی تو سیر

چو ذوالفقار کج شاه حیدر غازی

علی ولی خدا شهر بند علم نبی

که هر نبی زدم او گرفته اعجازی

کلاه گوشه بساید به چرخ آشفته

گرش به خیل سگان درت تو بنوازی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
وطواط

زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی

سزاست بر سر خوبان تو را سرافرازی

به چشم طنز کنی گر کنی به ماه نظر

بدان جمال تو را هست جای طنازی

به دست قهر ز لشکر گه جمال همی

[...]

سوزنی سمرقندی

چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی

نشانه از دل مسکین من کن ای غازی

نخست با تو بالبازی اندر آمده ام

چو دل نماند تن در دهم بجانبازی

مرا چو جان بباری شد است قربانت

[...]

ظهیر فاریابی

سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی

که سایه بر سرش افکند خسرو غازی

فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد

که هست افسر شه بر سر سرافرازی

خطاب خسرو انجم کنون بگردانند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ظهیر فاریابی
عراقی

چو برقع از رخ زیبای خود براندازی

بگو نظارگیان را صلای جانبازی

ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی

که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی

نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:

[...]

سعدی

اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی

کنند در قدمت عاشقان سراندازی

اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام

نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی

تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه