مرا کز عشق تو در هر سخن صد داستان بسته
غمت مرغ شکر گفتار نطقم را زبان بسته
شتربان را بگو تا محمل لیلی بخواباند
که امشب اشک مجنون راه را بر کاروان بسته
زکعبه لاف زد زاهد کز اینجا کار بگشاید
در میخانه را بر امتحان پیر مغان بسته
کس از طعن حسود ایدل نخواهد رست در عالم
اگر چه خویش را عیسی صفت بر آسمان بسته
قدش را سرو بن گفتم خرد گفتا خطا گفتی
کجا بر سرو بستان مهر و مه را باغبان بسته
دل بیمار را جستم دوا بگشود لب گفتا
لب نوشین من اینک شکر بر ناردان بسته
ندانم آن حریر اندام را دل چیست اندر بر
همی دانم که سنگ خاره را در پرنیان بسته
ندانم ترک چشمت با کدامین خیل میتازد
که پیوسته کمند زلف بر چاچی کمان بسته
حذر از کشتزار خود بکن دهقان در این وادی
که مرغی زآشیانه راه بر برق یمان بسته
ببار ای آسمان چندانکه خواهی فتنه در عالم
ندیدی خویش را آشفته بر دارالامان بسته
در میخانه رحمت نجف آن مضجع حیدر
که خود را بر مکانش از شرافت لامکان بسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و غم میپردازد و به توصیف حالاتی از عشق و احساس درونی شاعر اشاره دارد. شاعر از درد و غم ناشی از عشق صحبت میکند و میگوید که در هر سخن از عشق داستانهایی دارد. او به اشک و غم مجنون و لیلی اشاره میکند و مینویسد که کسانی که به عشق نمیرسند، از حسادت رهایی نخواهند یافت. همچنین در اشعار به تمثیلهایی چون میخانه و خانقاه اشاره میشود و این که در این مکانها نیز احوال روحانی و اجتماعی پیچیدهای وجود دارد. در نهایت، شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و مجازی، از حالاتی چون مهمانی، غم، خلوص عشق و سختی زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که در هر کلامی که میزنم، صدها داستان به وجود بیاید. اما غم تو باعث شده است که نتوانم به درستی سخن بگویم و زبانم به نوعی در عذاب باشد.
هوش مصنوعی: به شتربان بگو که تا لیلی را در آرامش بخواباند، زیرا امشب اشکهای مجنون مسیر کاروان را سد کرده است.
هوش مصنوعی: زاهد درباره کعبه صحبت میکند و میگوید که از این مکان ممکن است کارهایم حل و فصل شود، اما در میخانه، درهای کار و رسیدن به حقیقت بر روی او بسته است و امتحان پیر مغان به او اجازه عبور نمیدهد.
هوش مصنوعی: هیچکس در این دنیا از حمله و بدگویی حسودان در امان نخواهد ماند، حتی اگر خود شخصی چون عیسی که از آسمان آمده باشد، باشد.
هوش مصنوعی: وقتی به قامت او (سرو) نگاه کردم، با خودم گفتم که او زیباست، اما عقل به من گفت که در اینجا اشتباه میکنی؛ زیرا نه تنها زیبایی او مانند سرو باغ است، بلکه باغبان (خداوند) در بستهای دو نور عشق (خورشید و ماه) را در این باغ نگاه میدارد.
هوش مصنوعی: دل بیمار را جستم و به دنبال درمانش بودم. لبهایم گفتند: "اینک من شکر، شیرینی را بر ناردان بستهام."
هوش مصنوعی: نمیدانم دل چه احساسی نسبت به آن بدن نرم و لطیف دارد، اما میدانم که سنگ سخت را در پارچه نازک و ظریف میتوان مخفی کرد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چشمانت با چه قدرتی در دل میتازد که همیشه کمند زلفت به دور گردم مانند کمانی بسته شده است.
هوش مصنوعی: ای کشاورز، در این دشت از کشتزار خود مراقبت کن، زیرا پرندهای در آشیانهاش در اینجا چنگ بر درختان و مزارع زده است.
هوش مصنوعی: باران ببار ای آسمان، به اندازهای که بخواهی، زیرا در این دنیا هیچگاه فتنهای چون این ندیدی که خود را آشفته و در مکانی امن حبس کردهای.
هوش مصنوعی: در میخانه رحمت نجف، جایی که قبر امیرالمؤمنین علی (ع) قرار دارد، آن مکان که به خاطر بزرگواریش به یک جایگاه والا و مقدس تبدیل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.