تو دادگر شو اگر رحم دادگر نکند
بکن هر آنچه دلت خواست او اگر نکند
صدای نالهٔ مظلوم در دلِ ظالم
به سنگِ خاره کند گر اثر اثر نکند
ببین به بینالنهرین انگلیس آن ظلم
که کرد در همه گیتی به بحر و بر نکند
به روح عالم اسلام زین جهت کاری
که کرد طفل به گنجشکِ کندهپر نکند
ز نو بباید یک خلقتِ دگر کابقا
به خانوادهٔ ننگینِ بوالبشر نکند
به شیخِ شهر ز مستان بگو که بیش از حد
به حدِّ غیر تجاوز ز حد به در نکند
به زور مشت ز اشراف زر بگیر که تا
وکیل بهرِ تو تعیین به زورِ زر نکند
وکیلِ تودهٔ ملّت برای هر خائن
که شد وزیر سر و سینه را سپر نکند
جز این مدار توقع سرِ خیانتکار
به دار تا نرود رفعِ دردسر نکند
ز بعدِ کشتنِ پروانه شمع صبح نکرد
وکیلِ خائن امید است سال سر نکند
کسی که هست طرفدارِ اجنبی خود را
بگو به حقّه طرفدارِ رنجبر نکند
در انتخاب به تخریبِ مملکت ای کاش
کمک به بیشرف ارباب برزگر نکند
رعیتی که برِ تاک و خُم کمر خم کرد
روا بُوَد به نُه افلاک خم کمر نکند
بدان که تا نشود زیر و رو نریزد خون
به جای آب در این کشتِ نو ثمر نکند
به شاه کشور جمشید جم پس از تبریک
بگو خرابهٔ جم را خرابتر نکند
چگونه گشت طرفدارِ رنجبر عارف
کسی که خرد تن و گردنش تبر نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر خواستههای اجتماعی و سیاسی ملت را به تصویر میکشد و بر ظالم بودن ستمگران و بیتوجهی آنها به نالههای مظلومین تأکید دارد. شاعر از مردم و بخصوص دادگران میخواهد که اقدام کنند و به عدالت بپردازند اگر دیگران چنین نمیکنند. او به فساد و خیانت نمایندگان و وکلای مردم اشاره میکند و از آنها میخواهد که به جای منافع شخصی، به فکر مردم باشند. در نهایت، شاعر بیان میکند که برای برقراری عدالت و تغییر شرایط، لازم است نظام کنونی دگرگون شود و خائنین و ستمگران دیگر جایی در جامعه نداشته باشند.
هوش مصنوعی: اگر کسی که باید عدالت را برقرار کند، رحم و محبت نداشته باشد، تو هم به دلخواه خود عمل کن و هر چه را که میخواهی انجام بده، حتی اگر او این کار را نکند.
هوش مصنوعی: صدای گریه و نالهٔ کسانی که مورد ظلم واقع شدهاند، حتی اگر تأثیری بر دل ظالم نگذارد، میتواند آن دل را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: به سرزمین بینالنهرین در انگلستان نگاه کن و ببین که چه ظلمی در سراسر جهان انجام داده است که در دریا و ساحل نیز به این magnitude نیست.
هوش مصنوعی: کارهای یک کودک نسبت به زحمتهای بزرگ و عظیم دیگران به هیچ وجه اهمیت و ارزش ندارد، مانند اینکه کودکی کاری کوچک کند که بر روح مسلمانی تاثیر منفی بگذارد.
هوش مصنوعی: باید یک بار دیگر آفرینش جدیدی انجام داد تا نسل بشر به آن خانواده ننگین برنگردد.
هوش مصنوعی: به ریش سفید شهر بگو که خوشگذرانها، فراتر از اندازه و حدود خود حرکت نمیکنند و همیشه در مرزهای معین باقی میمانند.
هوش مصنوعی: برای اینکه به کمک ثروت و نفوذ، وکیلی برای تو انتخاب کنند، باید از قدرت و ثروت اشراف استفاده کنی. ورنه ممکن است وکیلی نادیدهات بگیرد.
هوش مصنوعی: وکیل مردم باید از حق و مصالح آنان دفاع کند و هرگز نباید اجازه دهد که خائنین به نظام در مقام وزارت قرار گیرند. او باید با تمام قوا و شجاعت از مصلحت ملت حمایت کند و در برابر هرگونه خیانت ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: تنها توقعی که از کسی که خیانت کرده میتوان داشت این است که در برابر کارهایش پاسخگو باشد تا مشکلات و دردسرها برطرف شوند و دیگر ادامه پیدا نکنند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه پروانه را کشتند، شمع صبح روشن نشد و وکیلِ خیانتکار امیدی ندارد که سال به پایان برسد.
هوش مصنوعی: کسی که از بیگانگان حمایت میکند، به او بگو که از زحمتکشها طرفداری نکند.
هوش مصنوعی: ای کاش در انتخاب و تصمیمگیریها کمک به افرادی که شرافت ندارند نشود، زیرا این موضوع به تخریب و آسیب به سرزمین منجر میشود.
هوش مصنوعی: کسی که برای تأمین معاش خود سختیها و زحمتها را تحمل کند و به کار در تاکستان و تهیه شراب مشغول باشد، بهراحتی میتواند خود را به مقامهای بلند برساند. اما اگر کسی برای رسیدن به موفقیت کمترین تلاشی نکند، حتی نمیتواند به اوج قلههای آسمان برسد.
هوش مصنوعی: بدان که تا تحولی رخ ندهد و تغییرات اساسی صورت نگیرد، در این زمین تازه هیچ، حتی به جای آب، خون ریخته خواهد شد و نتیجهای به بار نخواهد آورد.
هوش مصنوعی: به پادشاه کشور جمشید بگو که پس از تبریک، خرابکردن خرابههای جمشید را بیشتر نکند.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی که از درد و رنج کارگر حمایت میکند، عارف باشد، در حالی که نمیتواند دردهای جسمی و قطعیتهای زندگی را تاب بیاورد و تحمل کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشان آخر عهد و زوال ملک ویست
که در مصالح بیچارگان نظر نکند
به دست خویش مکن خانگاه خود ویران
که دشمنان تو با تو ازین بتر نکند
چه شد که یار به بالین ما گذر نکند
به چشم لطف به بیمار خود نظر نکند
صبا ز محنت شبهای ما خبر دارد
ز حال بیخبرانش چرا خبر نکند
مرا که چهرهٔ شمعی و خرقهٔ عسلی است
[...]
خیال چشم تو در خاطرم گذر نکند
که از دل آنمژه شوخ سر بدر نکند
شکسته پای تراز من شدست کینه من
که هرگز از دل بیرحم تو سفر نکند
اگر زبان قلم را هزار جا ببرم
[...]
اگر سرشک منت خاک راه تر نکند
ترا ز حالت من دیگری خبر نکند
ریاض حسن ترا خرمی است اردی و دی
مگر به باغ تو باد خزان گذر نکند
ستودن تو دریغ آیدم به سنگدلی
[...]
کسی به حالت بییاریت نظر نکند
گلوی خشک تو ز آب فرات تر نکند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.