به رغم چشم تو بیپا من از شراب شدم
خدا خراب کند خانهات خراب شدم
فروخت خرقه و شیخ آب آتشین میخواست
میان میکده من از خجالت آب شدم
ز دست هجر تو لبریزِ گریهام چه کنم
ز پای تا سر و سر تا به پا سحاب شدم
چو ماه روی تو از ابر زلف بیرون شد
قسم به موی تو بیزار ز آفتاب شدم
مرا در آتش هجران گداختی یک عمر
چه شد که این همه مستوجب عذاب شدم
اگرچه بیگنهم میکشد ولیک خوشم
که در عداد شهیدانش انتخاب شدم
سؤال کرد ز من: عارف از پریرویان
وفا چه دیدی؟ من عاجز از جواب شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز فکر پوچ درین شوره زار بی حاصل
عنان گسسته تر از موجه سیراب شدم
تو از نظاره رخسار خود مشو غافل
که من ز هوش ز نظاره نقاب شدم
ز پشت پا که براین خاکدان زدم صائب
[...]
چو پای بست ولای ابوتراب شدم
به دوزخ ابدی ایمن و از عذاب شدم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.