گنجور

 
انوری

خرد دوش از من بپرسید و گفتا

که ای پیش نطق تو منطق فسانه

بگو چیست آن طرفه صیاد دلها

که از لفظ و معنیش دامست و دانه

دلم گفت خاموش تا من بگویم

که من حاکم عدلم اندر میانه

هوا و نفاق از میان برگرفتم

کلام رشید آن خداوند خانه

رشید اختیار زمانه است و طبعش

در این فن چو در زلف ژولیده شانه

قوی باشد اندر زمان تو الحق

که گردد کسی اختیار زمانه

زه تربیت بر کمانی نهادی

که آمد همه تیر او بر نشانه

بمانید با یکدگر تا جهان را

چهار آستانست و نه آسمانه