گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

چه ناز است آنکه اندر سرگرفتی

به یک‌باره دل از ما برگرفتی

ز چه بیرون به نازی درگرفتم

برون ز اندازه نازی برگرفتی

تو را گفتم که: با من آشتی کن

رها کرده رهی دیگر گرفتی

دریغ آن دوستی با من به یک‌بار

شدی در جنگ و خشم از سر گرفتی

نهادی بر شکر ماشوره‌یِ سیم

پس آن‌گه لعل در شکّر گرفتی

مرا در پایِ غم کشتی و رفتی

هوایِ دیگری در بر گرفتی