|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل و عشق خود شکایت میکند. او بیان میکند که دلش باعث درد و رنج او شده و از طرفی احساس میکند که دلش او را رها کرده است. شاعر از دلش میپرسد که چرا او را به زحمت انداخته و از او دور شده. او همچنین به غم و دردهایی که به او تحمیل شده اشاره میکند و به این نکته میپردازد که عشق و دلش به او شادی نخواهد بخشید. در نهایت، شاعر میگوید که با وجود تمامی این دردها، دلش هنوز غمخوار اوست.
هوش مصنوعی: ای دل، تو به خاطر محبت و توجه زیادی که به من داشتی، مرا در معرض خطر و آسیب قرار دادهای.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در سختی و مشکلات قرار گرفتم، اما تو کجا هستی که به من کمک کنی؟
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی مرا سرزنش کنی؟ دیگر بس است، مثل اینکه به دل من زخم تازهای افزودهای.
هوش مصنوعی: تو با دوریات شرمندگی و غم را از چشمانم بیرون کردی.
هوش مصنوعی: تو بدون اینکه متوجه باشی، من و خودت را در غم و اندوه فرو بردی و هنوز هیچ نشانهای از شادی دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: دل من از کشتن غم تو به شدت ناراحت است، اما امیدوارم تو خوشحال باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هجرانک محرق فؤادی
اعراضک زاید ودادی
با حسن تو کاسدست امروز
بازار هر آنکه بد روادی
عش فی فرح و فی سرور
[...]
گفتی که سپاس کس مبر بیش
کز دهر به بخت نیک زادی
آری منم از دعای پیران
خورده بر کشتزار شادی
باقی شدم از هدایت عم
[...]
گر هفت گره به چرخ دادی
هفتاد گره بدو گشادی
ای عشق، کجا به من فتادی؟
وی درد، به من چه رو نهادی؟
ای هجر، به جان رسیدم از تو
بس زحمت و دردسر که دادی
از یار خودم جدا فکندی
[...]
روز طرب است و سال شادی
کامروز به کوی ما فتادی
تاریکی غم تمام برخاست
چون شمع در این میان نهادی
اندیشه و غم چه پای دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.