گنجور

 
انوری

روی خوب خویش را پنهان مکن

دل به دست تست قصد جان مکن

حجرهٔ بیداد آبادان مخواه

خانهٔ صبر مرا ویران مکن

هر زمان گویی بریزم خون تو

رغم بدخواهان مگوی و آن مکن

سر مگردان از من و ای جان مرا

در هوای خویش سرگردان مکن

انوری را بی‌جنایت ای نگار

در غم هجران خود گریان مکن