وصلت به آبِ دیده میسر نمیشود
دستم به حیلههایِ دگر درنمیشود
هرچند گردِ پای و سرِ دل برآمدم
هیچم حدیثِ هجرِ تو در سر نمیشود
دل بیشتر ز دیده بپالود و همچنان
یک ذرهش آرزویِ تو کمتر نمیشود
با آنکه کس به شادیِ من نیست در غمت
زین یک متاعم این همه درخور نمیشود
گفتم که: کارم از غمِ عشقت به جان رسید
گفتی: مرا حدیثِ تو باور نمیشود
جانا از این حدیث تو را خود فراغتیست
گر باورت همی شود و گر نمیشود
گویی چو زر شود همه کارت چو زر بود
کارت ز بیزریست که چون زر نمیشود
منت خدای را که ز اقبالِ مجدِ دین
رویم از این سخن به عرق تر نمیشود
در هیچ مجلسی نبوَد تا چو انوری
یک شاعر و دو و سه توانگر نمیشود
چندان که از زمانت برآید بگیر نقد
در خاوران نیام که میسر نمیشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد درد و عشق و جدایی است. شاعر ابراز میکند که دستش به هیچگونه تدبیری برای رفع جدایی نمیرسد و به شدت در غم عشق دچار مشکل است. با وجود اینکه مواردی در اطرافش اتفاق میافتد، آرزوی معشوقش هرگز کاهش نمییابد. شاعر از اینکه کسی در شادیاش نیست، میگوید ولی در عوض، به خاطر غم عشقش، آزارش بسیار بیشتر است. او به این نکته اشاره میکند که اگرچه در چهرهاش از غم عشقش نشانهای دیده نمیشود، اما درونش به شدت داغان شده است. در نهایت، او از خداوند شکر میکند که روزگارش به گونهای سپری میشود که سنگینی غم عشق بر دوشش بیشتر نگردد.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهایم نمیتوانم به وصالت برسم و با ترفندهای دیگر هم نمیتوانم به تو نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: با اینکه خیلی تلاش کردم و هر کاری کردم، اما هیچکدام از اینها نمیتواند حس دلتنگی و تنهایی من برای تو را وصف کند.
هوش مصنوعی: دل بیشتر از چشم میتپد و با این حال، حتی یک ذره از آرزوی تو کاسته نمیشود.
هوش مصنوعی: با اینکه هیچکس در شادیام شریک نیست، اما در غم من هنوز این همه از آنچه میخورم به اندازه نمیرسد.
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که غم عشق تو به حدی شده که جانم به لب رسیده است. او پاسخ داد که نمیتواند به قصههای تو اعتماد کند.
هوش مصنوعی: عزیزم، از این گفت و گو تو را آرامشی دست میدهد، چه به این موضوع ایمان داشته باشی و چه نداشته باشی.
هوش مصنوعی: انگار که هر کار و فعالیتی به ارزش طلا باشد، اما این ارزش به خاطر کمفروشی و بیارزشی است که نمیتواند به واقعیات تبدیل شود.
هوش مصنوعی: شکر خدا را که به خاطر خوششانسی و کامیابی دینم، از شنیدن این سخن، خجالتزده نمیشوم.
هوش مصنوعی: در هیچ جمعی یافت نمیشود که مانند انوری یک شاعر و تعداد زیادی از ثروتمندان وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر زمان که فرصتی به دست آوردی، از آن استفاده کن و به دنبال شرایط مناسب باش، چون دستیابی به آرزوها همیشه ممکن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود
تا سر نمیشود غمت از سر نمیشود
از شست عشق نو نپرد هیچ ناوکی
کان با قضای چرخ برابر نمیشود
هر دم به تیر غمزه بریزی هزار خون
[...]
یک حاجتم ز وصل میسر نمیشود
یک حجتم ز عشق مقرر نمیشود
کارم درافتاد ولیکن به یل برون
کاری چنین به پهلوی لاغر نمیشود
زین شیوه آتشی که مرا در دل اوفتاد
[...]
کو دیدهای که بیتو به خون تر نمیشود؟
یا رخ که از فراق تو چون زر نمیشود؟
زان طره باد نیست که نگرفت بوی مشک
زان زلف خاک نیست که عنبر نمیشود
پیوسته با منی و مرا با تو هیچ وقت
[...]
بی روی یار صبر میسر نمیشود
بیصورتش حباب مصور نمیشود
با او دمی وصال به صد لابه سالها
تقریر میکنیم و مقرر نمیشود
گفتم که بوسهای بربایم ز لعل او
[...]
سر شد ز دست و مهر تو از سر نمیشود
یک ذره درد عشق تو کمتر نمیشود
ما خوردهایم چو خضر آب حیات عشق
وین منزلت به ملک سکندر نمیشود
گر سیلها روان شود از چشم ما چه باک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.