شمارهٔ ۶
حلقههای زلف جانان تا سراندر سرزده است
دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است
گر شب تاریک خواب آرد همی در چشم من
زلف شبرنگش چرا خواب از دو چشمم بستداست
گر ز اصل جادویی و شعبده خواهی نشان
چشم او بنگر که اصل جادویی و شعبده است
تاکه او را دو رده است از در مکنون و عقیق
از سرشک و لعل او بر چهرهٔ من صد رده است
گر بود آتشکده آرامگاه موبدان
عشق او چون موبدست و جان من آتشکده است
پارسا چون باشم از عشق وی و توبه کنم
کان بت عیار تیر غمزه بر جانم زده است
با چنان غمزه که او دارد مرا و جز مرا
پارسایی باطل است و توبه کردن بیهده است
دارد آن خورشید لشکر صورت فردوسیان
گویی از فردوس پیش تخت سلطان آمده است
خسرو گیتی ملکشاه آن که اندر شرق و غرب
نه بود هرگز چنو سلطان و نه هرگز بُده است
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
امین کیخا نوشته:
حلقه به فارسی زرفین هم میشود که واژه ی صفر از آن است .
👆⚐