شمارهٔ ۳۷
صنما ما ز ره دور و دراز آمدهایم
بهسر کوی تو با درد و نیاز آمدهایم
گر ز نزدیک تو آهسته و هشیار شدیم
مست و آشفته به نزدیک تو بازآمدهایم
آمدستیم خریدار می و رود و سرود
نه فروشندهٔ تسبیح و نماز آمدهایم
یک زمانگرمکن از مستی ما مجلس خویش
که ز مستی بر توگرم فراز آمدهایم
گرچه در فرقت تو زار و نزاریم چو شمع
از پی سوزش و از بهرگداز آمدهایم
بر امید رخ زیبای تو هم با غم و رنج
همچنان استکه با شادی و ناز آمدهایم
دست ما گر به سر زلف درازت نرسد
با سر زلف تو از جور به راز آمدهایم
بینی آن زلف دراز تو که از راه دراز
ما به نظارهٔ آن زلف دراز آمدهایم
بود یکچند نشیب طلبت در ره ما
از نشیب طلب اکنون به فراز آمدهایم
توشه و ساز زدیدار تو خواهیم همی
گر به دیدار تو بیتوشه و ساز آمدهایم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...