شریف خاطر مسعود سعد سلمان را
مسخرست سخن چون پری سلیمان را
نسیج وحده که نو حُلّهای دهد هر روز
زکارگاه سخن بارگاه سلطان را
ز شادی ادب و عقل او به دار سلام
همه سلامت و سعدست سعدسلمان را
اگر دلیل بزرگی است فضل پس نه عجب
که او دلیل بزرگی است فضل یزدان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمجید و ستایش مسعود سعد سلمان میپردازد و او را فردی بزرگ و بافضل معرفی میکند. شاعر میگوید که سخن او شیرین و پربار است، مانند پادشاهی سلیمان. همچنین او اشاره میکند که مسعود به واسطه شادی و ادب و عقلش، باعث خوشحالی همه میشود و بزرگیاش دلیل بزرگی فضل الهی است. در نهایت، شعر به تحسین مقام و منزلت مسعود سعد سلمان پایان مییابد.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهی شریف مسعود سعد سلمان به مانند سخنی است که به زیبایی و قدرت سخنان سلیمان میدرخشد و جذاب است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن و توصیف لطافت و تازگی هنر سخن گفتن است. شاعر اشاره دارد که کلام و شعر هر روز جلوهای نو و زیبا دارد که از کارگاه هنری به سویت میآید، همچون لباس جدیدی که برای سلطان تهیه میشود. سخنانی که به خلق و خوی جدید و تازگی میافزایند و همیشه جذاب و دلنشین هستند.
هوش مصنوعی: از شادی، ادب و خرد او به درختی که درود میفرستد، سلام میکنیم. همه چیز برای سعد (خوشبختی) سلمان خوب و خوش است.
هوش مصنوعی: اگر بزرگترین دلیل بر بزرگی، فضیلت باشد، پس تعجبی ندارد که فضیلت الهی نیز نشانهای از بزرگی خود یزدان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نام نیک تو خواجه فریفته نشوم
که نام نیک تو دام است و زرق مر نان را
کسی که دام کند نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که دام است نانْش مر جان را
سلام کن ز من ای باد مر خراسان را
مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان را
خبر بیاور ازیشان به من چو داده بُوی
ز حال من به حقیقت خبر مر ایشان را
بگویشان که جهان سرو من چو چنبر کرد
[...]
لب تو طعنه زند گوهر بدخشان را
رخ تو طیره کند اختر درفشان را
به بوسه لب تو تهنیت کنم دل را
به دیدن رخ تو تربیت دهم جان را
به جان تو که پرستیدن تو کیش من است
[...]
چه خرمی است که امروز نیست زنگان را
چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را
بهار و کام طرب تازه می کند دل را
ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را
بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر
[...]
خوشا مطالعه کردن جمالِ بستان را
به موسمی که صبا تازه می کند جان را
میانِ باغ خرامان گرفته دست به دست
نگارِ سیب زنخدانِ نار پستان را
قدح به دور بگردان دمادم ای ساقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.