چه صورت است که بیجان بدیع رفتارست
چه پیکرست که بیدل شگفت گفتارست
مساعد قدرست او و ترجمان قضاست
وزیر عقل و وکیل سپهر دوارست
به تیر ماند و او را بهقیر پیکان است
به مرغ ماند و او را ز قار منقارست
به پای بسته ولیکن به فرق او سر اوست
به تن درست ولیکن به روی بیمارست
بود نشان تن نادرست زردی روی
جرا درست تن است او و زرد رخسارست
نسیم بر تن زرین او نگارگرست
به روز بر سر مشکین او شب تارست
دهان او به سمن بر همی گهر بارد
چون در دهان شبه دارد چرا گهربارست
وگر ز نافهٔ زرّین همی گهر ریزد
میان تختهٔ سیمین جرا نگونسارست
وگر ز عقل و ز فرهنگ نیستش خبری
جرا میانهٔ فرهنگ و عقل معیارست
زبان دولت و دین است در دهان هنر
چو در بنان ادیب رئیس مختارست
محمد آنکه سپهر محامد هنرست
برای پاک سمای نجوم و سیارست
دلش چو مصدر و توفیق همچو تصریف است
کفش چو نقطه و تحقیق همچو پرگارست
شهاب همت او را ز مهتری فلک است
درخت دولت او را ز بهتری بارست
از آن شدند خریدار او خداوندان
که طبع و خاطر او فضل را خریدارست
عزیز شد ز نکوکاری و گشاده دلی
که همگشاده دل است او و هم نکوکارست
اگرچه همت یاری ز بخت نیک بود
خجسته همت او بخت نیک را یارست
ز بخشش مَلکالعرش و گردش فلکی
نصیب دشمن او حسرت است و تیمارست
بدو فرست که تدبیر او کند آسان
هر آن سخن که به نزدیک خلق دشوارست
بهسوی دولت او از بلندی و پاکی
نه عقل را نظرست و نه وهم را بارست
از آنکه هست کرم را بهنزد او مقدار
همیشه پیش بزرگان بزرگ مقدارست
هر آن نگار که پیدا شود ز خامهٔ او
طراز مملکت خسرو جهاندارست
توقع است که منشور من بیاراید
بدان عبارت شیرین که در شهوارست
مرا نوشتن منشور من به از خلعت
که درج پرگهرست آن و گنج دینارست
همیشه تا صفت آذرست و آذریون
همیشه تا صفت آذرست و آزارست
ستوده بادش کردار و نیک بادش بخت
که نیکبخت و موفّق ستوده کردارست
همیشه قبلهٔ اقبال باد و دیدهٔ دین
چنانکه تاج بزرگان و فخر احرارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تمجید از شخصیت برجستهای به نام محمد میپردازد. شاعر او را موجودی با زیبایی و بینظیری میداند که در عین حال از عقل و فرهنگ در جایگاه بالایی برخوردار است. شاعر به ویژگیهای ظاهری و باطنی او اشاره میکند و او را به عنوان وزیری هوشمند و دلسوز معرفی میکند.
شاعر به تحسین ویژگیهای اخلاقی محمد میپردازد، همچون نیکوکاری، گشادهدستی و همت عالی. او همچنین به موفقیتهای او در جامعه و بخششهایش اشاره میکند و این ویژگیها را باعث محبوبیت او در میان مردم میداند.
شعر در کل به ستایش محمد به عنوان یک شخصیت بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ و فرهنگ میپردازد و آرزوی موفقیت و خوشبختی برای او میکند.
هوش مصنوعی: چطور میشود که شکلی زیبا و نو به نظر میرسد ولی روحی در آن نیست؟ یا چه جسمی وجود دارد که بدون احساس، سخنان شگفتانگیزی را بیان میکند؟
هوش مصنوعی: او همراه با سرنوشت است و بیانکننده قسمت و تقدیر است، همچون وزیر عقل و وکیل آسمان گردان.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چیزی به طور ظاهری تشابهی با چیز دیگری دارد، اما در واقعیت ماهیت آن کاملاً متفاوت است. تیغ و تیر هرچند ممکن است شبیه هم به نظر برسند، اما ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند. همچنین، پرنده و منقار آن نیز به همین صورت، ظاهر مشابهی دارند اما هر کدام ویژگی خاص خود را دارند که آنها را از یکدیگر متمایز میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف حالتی متناقض اشاره دارد. فردی که به نوعی محدود یا در بند است، اما در عین حال از مقام و معنای بالایی برخوردار است. در ادامه، باوجود اینکه ظاهر او آنطور که باید سالم و مناسب به نظر میرسد، اما در واقع به نوعی دچار مشکل یا درد است. به طور کلی، این عبارت به تضاد بین ظاهر و باطن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ظاهر نادرست و زرد رنگ او نشان از ضعف و بیحالیاش دارد، اما در واقع، وجود او بهدرستی نمایانگر او نیست و تنها چهره زردش را میتوان دید.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو بر تن طلایی او میوزد و در روز، زیباییاش را به تصویر میکشد، ولی در شب تاریک، بر روی موهای سیاهش سایهای میافکند.
هوش مصنوعی: دهان او مانند عطر سمن است که جواهرات (گهر) شیرینی را بر زبانش میبارد. چون او در گفتار خود شبیه به خیالی زیبا است، بنابراین گفتارش پر از جواهر و زیبایی است.
هوش مصنوعی: اگر مرواریدی از نافهٔ طلایی بریزد بر روی تختهای نقرهای، چرا این مروارید در جوابی مناسب و شایسته قرار نمیگیرد؟
هوش مصنوعی: اگر از عقل و فرهنگ هیچ خبری نمیباشد، پس چرا میان فرهنگ و عقل یک معیار وجود دارد؟
هوش مصنوعی: زبان نشانهای از حاکمیت و مذهب است، و هنر مانند دست یک نویسنده بزرگ، قدرت و تاثیر زیادی دارد.
هوش مصنوعی: محمد، کسی است که در آسمان فضائل بینظیر است و برای پاکی و شکوه ستارههای آسمانی میدرخشد.
هوش مصنوعی: دل مانند منبعی است که احساسات و تمایلات در آن جاری است، و توفیق به معنای موفقیت و پیشرفت، شبیه به دستکاری در کلمات و شکلهاست. کفش مانند نقطهای است که توجه و دقت را نشان میدهد و تحقیق به سان پرگاری است که دقت در کار را فراهم میآورد.
هوش مصنوعی: او همت و تلاشش مانند شهاب درخشان است و موقعیت و موفقیتش همانند درختی است که از بهترین میوهها بهرهمند است.
هوش مصنوعی: افرادی که به خرید و انتخاب خوبیها تمایل دارند، به خاطر ویژگیهای درونی و روحیاتشان، خواهان خداوندان و نعمتهای برتر هستند.
هوش مصنوعی: دوست عزیز به خاطر نیکی و دلگشاییاش ارزشمند شده است، زیرا هم دلش باز است و هم نیکی میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه کمک و حمایت از جانب شانس و بخت خوب است، اما خود اراده و تلاش فرد نیز میتواند شانس و بخت خوب را به همراه آورد.
هوش مصنوعی: از نعمتهای خداوند و چرخشهای آسمانی، دشمن او فقط حسرت و ندامت به همراه دارد.
هوش مصنوعی: به او بگو که او با تدبیر خود، هر حرفی را که برای مردم دشوار به نظر میرسد، به آسانی بیان کند.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به نعمتهای او، نه عقل قابل اعتماد است و نه خیال میتواند آن را درک کند.
هوش مصنوعی: کسی که دارای ویژگیهای خوب و بزرگی در خود است، همواره در نظر بزرگترها و افراد با اهمیت ارزش و جایگاه خاصی دارد.
هوش مصنوعی: هر زیبایی که از قلم او پدیدار گردد، نشانهای از شکوه و عظمت سلطنت خسرو است.
هوش مصنوعی: انتظار دارم که کتاب من به زیبایی و به زبان شیرینی نوشته شود که در آن لذت و جذابیت وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: نوشتن منشور من از لباس و زیورهایی که پر از جواهر و ارزشمند است، برایم باارزشتر است.
هوش مصنوعی: آدمها به طور مداوم در تلاش هستند تا مثل آذر، یعنی فردی مؤثر و پرانرژی باشند، و این تلاش برای آنها همیشگی است. در این مسیر، گاهی ممکن است دچار سختیها و چالشهایی نیز شوند.
هوش مصنوعی: ستایش میکنم او را به خاطر رفتار نیکش و به خاطر شانس خوبش، زیرا انسان موفق و خوشبخت، دارای کردار پسندیدهای است.
هوش مصنوعی: همواره در کانون توجه و مورد احترام قرار داشته باشد، و چشمانش به روشنایی دین و حقیقت منور باشد، همانطور که تاج بزرگان نشانهی افتخار آزادگان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خیره برشمرد سیر خورده گرسنه را
چنان که درد کسان بر دگر کسی خوارست
چو پوست روبه ببینی به خان واتگران
بدان که: تهمت او دنبهٔ به سر کارست
دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست
هنوز در سرم آشوب عشق بسیارست
میی ست در سرم از جام روزگار الست
که حاجتم نه به خم خانه نه به خمّارست
دلم گریخته در تار تار زلف کسی ست
[...]
شعاع چشمه ی مهر از فروغ رخسارست
شراب نوشگوار از لب شکر بارست
کمند عنبری از چین زلف دلبندست
فروغ مشتری از عکس روی دلدارست
نوای نغمه مرغ از سرود رود زنست
[...]
بیا که بی رخ خوبت مرا به دل بارست
ببین که دیده ز هجر رخ تو خون بارست
بخور ز لطف غم حال ما که بد نبود
اگرچه در دو جهانت چو بنده بسیارست
اگر به پرسش مسکین قدم نهی روزی
[...]
یحبهم و یحبونه چه اقرارست؟
بزیر پرده مگر خویش را خریدارست؟
دو عاشقند و دو معشوق در مکین و مکان
ولی تصور اغیار محض پندارست
هزار جان گرامی بیک کرشمه خرند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.