ای ماه لاله روی من ای سرو سیمتن
از دل تو را فلک کنم از جان تو را چمن
زیرا که دل سزد فلک ماه روی را
زیرا که جان سزد چمن سرو سیمتن
زلف تو توده تودهٔ مشک است بر قمر
جعد تو حلقه حلقهٔ ابرست بر سمن
زان توده توده است به شهر اندرون بلا
زان حلقه حلقه است به دهر اندرون فتن
لب چون عقیق کردی و رخساره چون سهیل
وین هر دو ساختی به هزاران فسون و فن
تا در عجم بود لب و رخسار تو بدیع
چونان کجا سهیل و عقیق است در یمن
دل بر دلم نه ای صنم ششتری قبای
لب بر لبم نِه ای پسر مشتری ذقن
تا موم نرم بینی در زیر سنگ سخت
تا شَنبلید بینی در زیر نسترن
چون تیر برکمان نهی و بشکنی سپاه
صد توبه بشکنی بهسر زلف پر شکن
درکار تو شگفت فرو ماندهام بتا
توبهشکن نهم لقبت یا سپهشکن
تا تو به وقتِ خشم و به وقتِ لَطَف مرا
آتش نمودهای ز رخ و لؤلؤ از دهن
هجران تو بر آتش و لؤلؤ همی کند
همچون رخ و دهانت لب و دیدگان من
ایدون گمان بری که مگر ماه انجم است
چون بنگری به چهره و دندان خویشتن
خواهان دیدن تو شود گر خبر رسد
از ماه و انجم تو به خورشید انجمن
میر اجل مؤید ملک و شهاب دین
فرخ ظهیر دولت ابونصر بن حسن
فرخنده اختری که خجسته خصال او
آسایش زمین شده و آرایش ز من
مرد خرد سپهر شناسد بساط او
آری سپهر باشد خورشید را وطن
کینش به کار دشمن دولت دهد فساد
خشمش به چشم دشمن ملت نهد وسن
تایید او چو پیرهن یوسف است و خلق
یعقوبوار در طلب بوی پیرهن
درگاه اوست ملتزم خلق و ملتجا
تدبیر اوست معتمد ملک و مؤتمن
در رسمهاش گنج معالی است مُدَّخَر
در لفظهاش گنج معانی است مُخْتَزن
گر بر زند به سنگ نکوخواه از حسام
ور بر زند بهخاک نگونخواه او مجِن
از سنگ و خاک قسمت ایشان رسد دو چیز
آن را رسد جواهر و این را رسدکفن
ای نفی کفر باطل و اثبات دین حق
ای نصرت فرشته و ای قهر اهرمن
دُرّ است دولت تو و آفاق چون صدف
جان است همت تو و افلاک چون بدن
هرکس ز معن زائده گوید همی خبر
هرکس ز سیف ذُویزن آرد همی سخن
یک چاکر تو صاحب صد معن زائده است
یک کِهتر تو مهتر صد سیف ذویزن
از آتش سیاست و خشم تو در سزد
مِغفَر شود چون مَعجر و مردان شوند زن
بر پای و بر دو دست تو عاشق شده است ماه
زین روی گه چو نعل بودگاه چون لگن
آسوده نیست دست تو از جود ساعتی
گویی شدست دست تو بر جود مفتتن
گر چاهکن شدست ز بهر تو دشمنت
ناگاه دراوفتد به ته چاه چاهکن
وانگاه دست بر رسن مدبری زند
از چَه درآید و به گلو در کند رسن
گر بر عَدَن خیال جمال تو بگذرد
همچون بهشت عَدْن شود تُربتِ عَدَن
گر باد احتشام تو بر نار بن وزد
آن ناربن شود به بلندی چو نارون
ور سایهٔ قبول تو بر روبه اوفتد
شیران دهند بچهٔ روباه را لبن
تیر فلک شمن شود وکلک من صنم
چون طبع تو صنم شود و طبع من شَمَن
هر مدحتیکه نام تو باشد تخلصش
گردونْشْ مشتری سزد و مشتری ثمن
تا از نِعَم همیشه بود خلق را طرب
تا از مِحَن همیشه بود خلق را حَزَن
بادند دوستان تو در روضهٔ نعم
بادند دشمنان تو در قبضهٔ محن
افروخته وثاق تو از شَمسهٔ چِگِل
آراسته سرای تو از لُعبت خُتن
وان گوهر لطیف که پروردش آفتاب
یاقوتوار آمده در جام تو ز دَن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف معشوقی زیبا و دلربا میپردازد که در آن شاعر او را همچون ماه و سرو توصیف میکند. زلفها و لبهای او به مشکی و عقیق تشبیه شده و زیبایی او باعث شگفتی شاعر شده است. او در انتظار دیدار معشوق است و به نقش و تأثیر او بر دلها و روحها اشاره میکند.
شاعر به توصیف ویژگیهای اخلاقی و فضائل یک شخص بزرگ (ابو نصر بن حسن) میپردازد که باعث آرامش و شادی مردم شده و در کارهای دولت و جامعه نقشی کلیدی دارد. در انتها، شاعر از دوستان و دشمنان معشوق صحبت میکند و بر دوگانگی وضعیت انسانها در نعمت و مصیبت تأکید میکند. در کل، این شعر با زبانی شاعرانه به زیبایی، عشق و قدرت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای ماه با زیبایی گل لاله و ای سرو خوشاندام، من به خاطر تو از دل و جانم میکوشم که تو را به دنیای زیباییها ببرم.
هوش مصنوعی: به همین خاطر دلوارههای فلک و آسمان، زیبایی چهرهی ماه را طلب میکنند و همچنین روح انسان، شایستهی زیبایی و ظرافت سروهای خوشاندام در باغ است.
هوش مصنوعی: زلف تو به مانند تودهای از مشک است و جعد تو حلقههایی همچون ابر بر روی سمن قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از آن تودهای که در شهر وجود دارد، بلایایی به وجود میآید و از آن حلقههایی که در دنیا وجود دارد، فتنهها و مشکلاتی سر برمیآورد.
هوش مصنوعی: لبهای تو زیبا مانند سنگ عقیق شده و چهرهات مانند ستاره سهیل درخشان است و تو این زیباییها را با هزاران حقه و فن به وجود آوردی.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در سرزمین عجم وجود داشتی، لب و چهرهات به قدری زیبا و منحصر به فرد بود که نمیتوان آن را با ستاره سهیل یا سنگ عقیق در یمن مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: ای معشق من! دل من را به درد میآوری، تو که به زیبایی ششتراش معروفی. لبهای زیبایت را بر لبهای من بگذار، ای پسر مشتری!
هوش مصنوعی: وقتی موم را در زیر سنگ سخت قرار میدهی، نرم و انعطافپذیر میشود و در زیر نسترن هم میتوانی شنبلید را ببینی. این یعنی در شرایط سخت و ظالم هم، ممکن است چیزهای لطیف و زیبا وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: وقتی تیر را بر کمان بگذاری و آن را بیندازی، مانند شکستن صفی از توبههاست، که در برابر زیباییهای معشوقی با زلفهای پر پیچ و خم ناتوان میشود.
هوش مصنوعی: در کار تو به شدت متعجب و شگفتزدهام، ای بت نازنین. آیا میتوانم به تو روی آورم و از تو کمک بخواهم، یا ای کسی که دشمنان را شکست میدهی؟
هوش مصنوعی: وقتی تو در حالت خشم و وقتی در حال محبت به من نگاه میکنی، نوری از چهرهات میتابد که مانند لؤلؤ (دریای مروارید) آتش به جانم میزند.
هوش مصنوعی: دوری تو بر دل من همچون آتش و مروارید است، چهره و دهانت بر من تأثیر عمیق میگذارد و چشمهایم را به خود مشغول کرده است.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که وقتی به چهره و دندان خود نگاه میکنی، شاید دلت میخواهد که تصور کنی چهرهات زیبا و همچون ماه درخشان است. به نوعی، شاعر به زیبایی ظاهری و جذابیت توجه دارد و این حس زیبایی را با تشبیه به ماه بیان میکند.
هوش مصنوعی: اگر خبر ظهور و زیبایی تو به گوش برسد، مانند تابش خورشید به جمع ستارهها، همه مشتاق دیدن تو خواهند شد.
هوش مصنوعی: این بیت به معرفی شخصیتی به نام ابونصر بن حسن میپردازد که به عنوان یک پادشاه یا مقام عالیرتبه شناخته میشود. او تحت حمایت و پشتیبانی نیرویی الهی و مسلط بر امور است که به او قدرت و دوام میبخشد. به نوعی، این اشارات نشاندهندهی ارزشیابی و تقدیر از جایگاه و اهمیت او در جامعه و تاریخ است.
هوش مصنوعی: ستارهای خوشبخت و نیکو که ویژگیهایش باعث آرامش زمین و زیبایی زندگی من شده است.
هوش مصنوعی: مرد خرد به زیبایی و عظمت عالم پی میبرد و میداند که در این گستره وسیع، آسمان محل زندگی خورشید است.
هوش مصنوعی: عصبانیت و خشم او میتواند به دشمن آسیب بزند و منافع او را نابود کند. آزردگی و کینهاش میتواند به دشمن آسیبهای جدی وارد کند و او را در موقعیتی تضعیف کند.
هوش مصنوعی: تائید و پشتیبانی خداوند همچون پیراهن یوسف است که بخشی از آن به زیبایی و محبت او اشاره دارد. مردم نیز مانند یعقوب در جستجو و آرزوی یافتن عطر و نشانههایی از این تایید هستند. آنها به دنبال نشانهها و دلایل الهی در زندگی خود میگردند.
هوش مصنوعی: درگاه خداوند جایی است که مخلوقات به آن پناه میبرند و تدبیر او، ضامن امنیت و اعتماد کشورها و مردم است.
هوش مصنوعی: در ظاهر کلماتش، گنجینهای از معانی عالی نهفته است و در لغاتش، گنجی از معانی پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد کسی را به تندی ساکت کند، میتواند با سنگ به او ضربه بزند، و اگر بخواهد او را زمینگیر کند، با خاک به او تعرض میکند.
هوش مصنوعی: از سنگ و خاک، دو سرنوشت برای انسانها رقم میخورد: یکی به جواهر و ثروت میرسد و دیگری به کفن و مرگ.
هوش مصنوعی: ای کسی که کفر را باطل و دین حق را ثابت میکنی، ای فرشتهای که حامی و یاور هستی و ای قدرتی که در برابر خرافات میایستی.
هوش مصنوعی: دولت تو ارزشمند مانند مروارید است و آسمانها مثل صدفی هستند که آن را در خود دارند. همچنین تلاش و اراده تو مانند جان است و جهانی که در آن زندگی میکنی، همچون بدنی است که به آن جان میبخشد.
هوش مصنوعی: هر کس از چیزی که به آن آشنایی ندارد سخن میگوید و از آن اطلاعات میدهد. همچنین، هر کسی که درباره شجاعت و جنگ و جدال صحبت کند، به نوعی آگاهی از موضوع دارد.
هوش مصنوعی: یک خدمتگزار تو دارای معناهای بسیار است، در حالی که یک مرد عادی میتواند برتریهای زیادی را نشان دهد.
هوش مصنوعی: از حرارت و شدت سیاست و خشم تو، مناسب است که کلاهخود مانند چادر زنانه باشد و مردان به مانند زنان دیده شوند.
هوش مصنوعی: ماه به خاطر زیبایی و جذابیت تو عاشقانه به پای و دستانت افتاده است. در این زمان، مثل نعل که به لگن وصل است، به تو وابسته و متصل شدهاست.
هوش مصنوعی: دست تو لحظهای از بخشندگی آرامش ندارد، گویی دست تو به بخشندگی عادت کرده است.
هوش مصنوعی: اگر در حفر چاه، کسی به خاطر تو تلاش کند، ناگهان دشمن تو در عمق چاه سقوط خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، به چنگ یک محرک ماهرانه میرسد و از چاهی بیرون میآید و آن را به گردن میاندازد.
هوش مصنوعی: اگر خیال زیبایی تو در سر برود، آنجا مانند بهشت خواهد شد و خاک بهشت، سرزمین تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر باد فاخر و باوقار تو بر آتش بوزد، آن آتشنابود به قدری نزدیک میشود که به بلندی درخت نارون برسد.
هوش مصنوعی: اگر سایهٔ قبول تو بر روی روباه بیفتد، شیران هم به فرزندان روباه شیر میدهند.
هوش مصنوعی: زمانی که در اثر نیرنگ یا تاثیرات آسمانی، زندگیام تحت تأثیر قرار میگیرد و من به طور خاص تحت فشار یا آسیبپذیری قرار میگیرم، زیبایی و جذابیت تو نیز تحت تأثیر طبع من قرار میگیرد و به نوعی از شکوه و زیبایی فراتر میرود. در واقع، تأثیرات متقابل ما باعث میشود که زیبایی و ویژگیهای هر یک، به دیگری منتقل شود.
هوش مصنوعی: هر ستایشی که درباره تو باشد، باید نامش گردو باشد؛ چون گردو مشتری است و مشتری هم قیمت دارد.
هوش مصنوعی: از آنجا که نعمتها همیشه شادی به ارمغان میآورند، مردم در خوشحالی به سر میبرند و وقتی که با دردها و مشکلات روبرو میشوند، غم و اندوه بر آنها حاکم میشود.
هوش مصنوعی: دوستان تو در بهشت و لذتها قرار دارند، در حالی که دشمنان تو در سختیها و مشکلات به سر میبرند.
هوش مصنوعی: آتشین بودن بند تو از نور خورشید و زیبایی خانهات به خاطر مجسمهسازی ختن است.
هوش مصنوعی: این گوهر گرانبهایی که نور آفتاب بر آن تابیده و مانند یاقوت زینتبخش شده، اکنون در جام تو آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن
گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن
گفتم در آن دو زلف شکن بیش یا گره
گفتایکی همه گره است و یکی شکن
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
[...]
کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم
تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن
من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش
اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیش آر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
[...]
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شدهست آفت سرما ز گلستان
تا باد ماه آبان بگذشت در چمن
شد زرد و پر ز گرد به اندر چمن چو من
چون تخته های زرین بر نیلگون پرند
برگ چنار ریخته از باد در چمن
بر شاخ نار نار کفیده نگاه کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.