اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

بهار امسال خوشتر می نماید

چمن چون نقش آذر می نماید

چنان شد عارض بستان که با او

خط خوبان مزور می نماید

زکحلی برگ و سیمای شکوفه

زمین چرخ پر اختر می نماید

گهی، میغ اشک عاشق می فشاند

گهی، گل روی دلبر می نماید

نشسته در پس هر ذره خاک

دوصد عطار و شکر می نماید

ز نرگس باغ را چشمی رسیده است

که لاله مشک و مجمر می نماید

در این موسم اثیر از یار، محروم

ستم ها بین، که داور می نماید