اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

دست اَر همه بتان به جمال و وفا برند

پس بی‌وفا جمال تهی را کجا برند؟

گویی جمال هست و وفا نیست، گو مباش

ما را همین بده که وفا را ز ما برند

خوبی و لیک خوی بدت زشت می‌کند

وان را که زشت باشد نازش کجا برند

هم شحنه‌ی جفایت از ایشان کشید تیغ

آنها که در جهان ز تو نام وفا برند

اینک تویی و من به چه امید عاشقان

درد سر تکبر و ناز شما برند؟=)

والله که چشم عشق بدوزند عاشقان

این غصه گر ز بیم زبان برملا برند

در قصه‌های تو بنویسند عاشقان

مگذار اثیر تا پس از این غصه‌ها برند