رخ او دیده را بصر بخشد
لب او کام را شکر بخشد
دو گروهی بر افتد از شب و روز
اگر اقطاع حسن بر بخشد
حلقه زلف ذره پرور او
جان آزاده را کمر بخشد
در ره او هم از گله داری است
هر که مردانه وار سر بخشد
باده مستی است عشق او که مپرس
هر زمانم غم دگر بخشد
خاک کویش ز اشک چهره مرا
بس که چون رنگ سیم و زر بخشد
بی نظیر جهان شود چو اثیر
هر که را عشق او نظر بخشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شهی وقت بزم زر بخشد
شاه ما روز رزم سر بخشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.