دلا آن به که با جان در نبندی
مرا با دلبر دیگر نبندی
رهی آنگه که این جا نیست شاید
که پایت درد باشد سر نبندی
ز باطل دعوی خود شرم داری
کناه جور بر داور نبندی
تو را عشق از میان خانه دردی است
چه سود، ار در ببندی ورنبندی
نه چشمم بر خیالت از لب اوست
سزد گر آب در شکر نبندی
بدین روزم ببین تاز آب دیده
ره خوابم همه شب بر نبندی
اثیرا هیچ نگشاید ز یارت
بدیدی جای خود هم درنبندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.