گنجور

 
اهلی شیرازی

گر کشد گاهی عنان از ناز و میل ما کند

توسن نازش ز خوبی باز تندیها کند

قطره یی از اشک خود در ساغرش خواهم فکند

باشد این تخم محبت در دل او جا کند

جلوه طاووس حسنش صید شاهان میکند

من که درویشم بسوی من کجا پروا کند

با چنین حسن و ملاحت وه چه خوش میزیبدش

گوشه چشمی که سوی ما باستغنا کند

چون نسازد با غمش اهلی که گر گردد ملک

همچو او حوری پریوش از کجا پیدا کند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode