ز بسکه گرد رهت جان عاشقان دارد
نسیم کوی تو پیوسته بوی جان دارد
دو نرگس تو ز مژگان بصد زبان در حرف
چرا چه غنچه لبت مهر بر دهان دارد
بسینه دل که طپید از خیال غمزه تو
کبوتری است که شاهین هم آشیان دارد
بکوی عشق زیان هرچه میشود سودست
کسی که سود طمع میکند زیان دارد
رخ چو ماه کند اقتضای بد مهری
گمان مبر که کسی ماه مهربان دارد
نعیم هردو جهان کوثر است و آب حیات
شهید عشق هم این دارد و هم آن دارد
بر آستان تو اهلی است سر بلند اما
اگر بعرش رسد سر بر آستان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل عاشق است. شاعر به توصیف جذابیت و صفات معشوق میپردازد و میگوید که عشق واقعی فقط سود دارد و زیان در آن وجود ندارد. همچنین اشاره میکند که کسی که به زیباییهای ظاهری معشوق توجه کند، نمیتواند به عمق عشق او پی ببرد. شعر به جاذبه و فرارویی عشق و همچنین مقام و ارزش آن در زندگی اشاره دارد. در نهایت، شاعر به مقام و ارادت عاشقانهاش در برابر معشوقش میپردازد.
هوش مصنوعی: به دلیل شدت عشق و علاقه عاشقان به تو، نسیم در کوچه و خیابانهای تو همیشه بویی شگفتانگیز و زندگیبخش دارد.
هوش مصنوعی: دو نرگس تو که در چشمانت است، به هزار زبان سخن میگویند. پس چرا گل لبت، عشق را بر لبانت پنهان کرده است؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر یاد تو به شدت میکوبد، همچون کبوتر که در کنار شاهینی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر آسیب و خسارتی به نوعی میتواند به نفع باشد. اما کسی که فقط به دنبال منافع خودش است و طمع میکند، در واقع ضرر کرده است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات مانند ماه زیباست و رفتار ظاهریات نشانهای از بیمهری است، این را باور نکن که کسی دیگری باشد که چهرهای زیبا و محبتآمیز دارد.
هوش مصنوعی: نعیم هر دو دنیا مانند نهر کوثر و آب حیات است. کسی که در عشق شهید شده، هر دو نعمت را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: در برابر شخصیت تو، حتی سرهای بلند و مغرور نیز سر به زیر میاندازند، اما اگر به مقام و عظمت تو نزدیک شوند، باز هم با افتادگی و احترام در حضورت قرار میگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراقِ یارِ سفر کرده رویِ آن دارد
که قصدِ جانِ منِ زارِ ناتوان دارد
دلِ سبک سرم از جان ملال خواهد کرد
مگر که بختِ سبک سارِ سرگران دارد
غلامِ هم نفسی ام که یک نفس با من
[...]
کسی که یار وفادار و مهربان دارد
سعادت ابد و عمر جاودان دارد
مگر که گرد لب لعل آن صنم گشته ست
که باد صبحدم امروز بوی جان دارد
حدیث او همه روز و هلاک او همه شب
[...]
دلی، که میل به دیدار دوستان دارد
فراغتی ز گل و باغ و بوستان دارد
کدام لاله به روی تو ماند؟ ای دلبند
کدام سرو چنین قد دلستان دارد؟
گرت به جان بخرم بوسهای، زیان نکنم
[...]
امیر و خواجه منعم کسی تواند بود
که پای همت بر فرق فرقدان دارد
ز راه لطف و کرم بر سر وضیع و شریف
دو دست خویش همه ساله زرفشان دارد
نه آنکه از زر و یاقوت او کله سازد
[...]
کسی که عشق نورزد مگو که جان دارد
جزین حدیث نگوید کسی که آن دارد
ز مرگ چون دل صاحب دلان بود آمن
کسی که او بتو زنده است و چون تو جان دارد
زمین ز روی تو چون آفتاب روشن شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.