چو دل به وصل دهم جوریار نگذارد
چو یار رحم کند روزگار نگذارد
کنار من فلک از گریه زان کند جیحون
که آرزوی دلم در کنار نگذارد
تو غنچه لب چو شکفتی ز دست من رفتی
چو گل شکفت کس اورا بخار نگذارد
سموم هجر تو خواهد که تشنه لب میرم
مگر برحمت خود کردگار نگذارد
به بی قراری اهلی رقیب کرده قرار
ولی فلک همه بر یک قرار نگذارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دل تنگی و مشکلات عشق صحبت میکند. شاعر میگوید که وقتی دلش را به وصل یار میدهد، یار نمیگذارد و اگر یار رحم کند، روزگار اجازه نمیدهد. او به دلتنگیاش اشاره میکند و میگوید فلک به خاطر گریهاش از جیحون جاری است. همچنین، از رنجی که از هجران یار میبرد صحبت میکند و میگوید که تنها رحمت خدا ممکن است به او کمک کند. در نهایت، او به بیقراری خود اشاره میکند و میگوید که همواره فلک هم بر بیقراری او تأثیر میگذارد و هیچ چیز به او آرامش نمیدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که دل را به وصل معشوق بسپارم، جوریار نمیگذارد و اگر یار رحم کند، روزگار اجازه نمیدهد.
هوش مصنوعی: در کنار من، آسمان به خاطر غم من، مانند جیحون (رودی بزرگ) اشک میریزد، چون آرزوی دلم به گوشهام نمیرسد و خود را به دست نیاوردهام.
هوش مصنوعی: وقتی لبهای تو مانند غنچهای شکفت، از دستان من رفتی. مثل گلی که خود را نشان میدهد، هیچ کس نمیتواند او را از دست براند.
هوش مصنوعی: درد و رنج جدایی تو مرا به مرز هلاکت میکشاند، اما امیدوارم خداوند رحمتش شامل حالم شود و نگذارد چنین اتفاقی بیفتد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به اضطراب و نارضایتی از رقابت با دیگران است، در حالی که شباهتهایی در سرنوشت همه وجود دارد. در واقع، مقدر شده که هر کسی در شرایط خاصی قرار بگیرد و این سرنوشت مشترک نمیتواند تغییر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو دل بوصل نهم جور یار نگذارد
چو یار رحم کند روزگار نگذارد
کنار من فلک از گریه خون کند جیحون
که آرزوی دلم در کنار نگذارد
تو غنچه لب چو شکفتی ز دست من رفتی
[...]
ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد
نشستهام به سر راه یار نگذارد
چنان ز من گذرد سرگران، که طعنه غیر
مرا به رهگذر انتظار نگذارد
به بزم یار ز اندیشه عتاب، مرا
[...]
قدم به چشم من خاکسار نگذارد
ز ناز پا به زمین آن نگار نگذارد
ز دشمنی بمنت، روزگار نگذارد
که ظلم گلچین، گل را بخار نگذارد
تو ساده لوحی و، اغیار در کمین که تو را
کنند رام، مگر روزگار نگذارد
به اختیار، دل از وی چگونه برگیرم؟!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.