گنجور

 
اهلی شیرازی

یک ره چو غنچه خنده‌زنان بین به سوی ما

باشد که بشکفد گل دولت به روی ما

ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت

رنگی برآورد چمن آرزوی ما

سر‌رشته گم مکن که ز عهد ازل تو را

پیوند دوستی است به هر تار موی ما

صد ره اگر ز سجده به پایش نهیم سر

کی سر به ما نهد صنم تند‌خوی ما

شد جام جم سفال سبوی شکسته‌ام

بی‌خاصیت نبود شکست سبوی ما

تا خون ما نریخت حریف و چو می نخورد

چون شیشه دست برنگرفت از گلوی ما

بوی محبت از دل اهلی دمد چو مشک

ای گل نگاه دار دل ما به بوی ما

 
 
 
جدول قرآن کریم
منوچهری

ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟

نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی

با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

جستی و یافتی دگری بر مراد دل

[...]

صائب

آمد خزان و تر نشد از می گلوی ما

رنگی درین بهار نیامد به روی ما

چون موجه سراب اسیر کشاکشیم

هر چند متصل به محیط است جوی ما

باد مراد کشتی ما زور باده است

[...]

ابوالحسن فراهانی

هرگز نبرد خاطر خوش ره به سوی ما

از باده تر نکرد گلویی سبوی ما

بینم در آینه اگر از بخت واژگون

تمثال نیز روی نتابد ز روی ما

بیدل دهلوی

چون نقش پا ز عجز نگردید روی ما

در سجده خاک شد سر تسلیم خوی ما

بیهوده همچو موج زبان برنمی‌کشیم

لبریز خامشی‌ست چوگوهر سبوی ما

ای وهم عقده بر دل آزاد ما مبند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه