گنجور

 
اهلی شیرازی

امروز غیر غم زتو هیچم نصیب نیست

فردا اگر همین بود آنهم غریب نیست

در کوی عشق هرکه بمیرد عجب مدار

حیرت ز زندگیست که مردن عجیب نیست

ای بیخبر که عیب کنی سوز ناله ام

سوز از گل است از طرف عندلیب نیست

هرکس که داشت درد دلی با طبیب گفت

درد دل من است که هیچش طبیب نیست

نگذاشت برق حسن تو کسرا که جان نسوخت

وانهم که هست جان کسی عنقریب نیست

میرم به کنج بیکسی و گر رسد حبیب

چندان رقیب هست که جای حبیب نیست

اهلی شکایت تو ز ساقی نه بر حق است

کز فیض آفتاب کسی بی نصیب نیست

 
 
 
سعدی

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

هر کو شراب عشق نخورده‌ست و دُردِ دَرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

بیرون میا ز پرده که ما را شکیب نیست

اینک بلند گفتمت، از کس حجیب نیست

تا پای در رکاب لطافت نهاده ای

اشکم کدام روز که پا در رکیب نیست

پیش رخت که بر ورق لاله خط کشید

[...]

ابن یمین

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست

درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب

دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
جهان ملک خاتون

بر درد عشق دوست مرا گر طبیب نیست

هیچم دوای درد چو وصل حبیب نیست

بستان و گلستان و گل اندر جهان بسیست

بر روی چون گل تو چو من عندلیب نیست

لیکن ز گلستان گل وصلت ای صنم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

گر جان عالم است که با ما قریب نیست

گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است

لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه