بنمای آتشین رخ و مست شراب شو
ماییم و پاره جگری گو کباب شو
برخیز اگر هوای صبوحیست ایگلت
حاجت بصبح نیست تو خود آفتاب شو
خود را مده بخواب که دارم حکایتی
بشنو فسانه من و آنگه بخواب شو
یکباره عاشق از در خود همچو سگ مران
گاهی بلطف کوش و گهی بر عتاب شو
یا چشمه حیات بپوش ای خضر ز خلق
یا دستگیر تشنه بیک جرعه آب شو
کشتی باده کشتی نوحست پیش ما
گو سیل غم ببار و جهان گو خراب شو
تا کی عذاب دوزخ هجران کشد کسی
اهلی ببر ز خویش و خلاص از عذاب شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مردم ز تیرگی، نفسی بینقاب شو
روزم سیاه شد، مدد آفتاب شو
بی فیض شعله، قرب خرابات مشکل است
خواهی رسی به مجلس مستان، کباب شو
تعمیر این خرابه، شگون نیست بر کسی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.