گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب الممالک

ایا امیر جوان بخت شاد زی که کنون

امارت تو همی گشته با وزارت جفت

سروش غیب بهر بامداد مژده دهد

ترا که دیده روشن به شام تیره نخفت

نوید این کرم خسروانه هر که شنید

چو غنچه شد به تبسم چو برگ گل بشگفت

بآشکار و نهان لطف شاه با تو بود

که چاکر در شاهی باشکار و نهفت

هماره کلک تو از شکر شاه شکر ریخت

همیشه لعل تو در مدح شاه گوهر سفت

نه خاطر تو به غیر از هوای شه اندوخت

نه از زبان تو کس غیر مدح شاه شنفت

بدان امارت شایان ملک اشارت کرد

در این وزارت لایق فلک بشارت گفت

سپهر کیست که با دشمنت کند سازش

ستاره کیست که با چاکرت توان آشفت

فلک به نار وفا نان دوستانت پخت

قضا به باد اجل خان دشمنانت رفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode