گر صد هزار بار گدازی در آتشم
پاکیزه تر شوم که زر ناب بیغشم
از باده امید تو مخمور و جرعه نوش
وز ساغر نوید تو سرمست و سرخوشم
گلگون ز اشک و زرد ز غم نیلی از فراق
بنگر یکی بصفحه چهر منقشم
گهچون دو چشم مست توبیمار و ناتوان
گاهی چو طره تو پریش و مشوشم
قدم چو ابروی تو کمان شد ولی نماند
جز تیر آه و ناله خدنگی بترکشم
جانا تو شاد و خوشدل و بیغم نشین که من
با انده تو شاد و بیاد تو دلخوشم
رویم چو خامه تار و زبانم بریده باد
گر همچو خامه از خط حکم تو سرکشم
سیر سپهر و همسری مهرم آرزوست
کی پای بند مهر غزالان مهوشم
هرگز فرامشت نکنم از دعای خیر
یادت بخیر ای که نمودی فرامشم
این می که ناچشیده مرا مست و خیره کرد
یارب چها رود گر از آن جرعه ای چشم
گفتم شبی بگوش امیری حدیث خویش
گفتا بهوش باش که من نیز بیهشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق عشق و دلتنگیاش نسبت به محبوب اشاره میکند. او میگوید که حتی اگر بارها در آتش غم بسوزد، پاکتر و زلالتر از طلا خواهد شد. شاعر در باده امید محبوب مست و خوشدل است و خود را در میان احساساتی چون اشک و اندوه فراق توصیف میکند. او از زیباییهای محبوب میگوید و اینکه چطور حالش تحت تأثیر محبت او دگرگون میشود. همچنین از آرزوی همسری با محبوبش سخن میگوید و وعده میدهد که هرگز او را فراموش نخواهد کرد. در نهایت، شاعر به احساسات خود و تجربهای که از نوشیدن میگیرد، اشاره میکند و همچنین به توصیهای که از یکی از امیران شنیده که نشان میدهد عشق میتواند انسان را بیخود کند.
هوش مصنوعی: اگر صد هزار بار در آتش بیفتم، باز هم پاکتر و خالصتر میشوم؛ مانند طلا که در آتش تصفیه میشود.
هوش مصنوعی: من از امید تو به نوشیدن باده مشغول و شادمانم و از وعده تو به خوشحالی و سرمستی رسیدهام.
هوش مصنوعی: چهره من در اثر اشکهایم سرخ و به سبب غمهایم زرد شده است. از دوری کسی نگاهم کن و تصویری از حالتم ببین.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر چشمان زیبای تو بیمار و ناتوان میشوم و گاهی هم مثل تیری که از یک کمان رها شده، در هم و برهم هستم.
هوش مصنوعی: وقتی قدمم مانند ابروی تو زیبا و خوشنما شد، اما تنها چیزی که باقی ماند، تیر غم و نالهای است که از دل فراق به سوی تو پرتاب میکنم.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو شاد و خوشحال و بیغم باش، زیرا من با اندوه تو، شاد و به یاد تو دلگرم هستم.
هوش مصنوعی: چهرهام مانند قلم سیاه است و زبانم بند آمده است. اگر مانند قلم در برابر دستور تو سرپیچی کنم، چه خواهد شد؟
هوش مصنوعی: آرزو دارم که در آغوش آفتاب زندگی کنم و در کنار همسری از جنس مهر و محبت باشم، زیرا به عشق و زیبایی زندگی بسیار وابستهام.
هوش مصنوعی: هرگز تو را فراموش نخواهم کرد و همیشه برایت دعا میکنم. یاد تو همیشه در ذهنم زنده خواهد بود، ای کسی که فراموشی را برایم به ارمغان آوردی.
هوش مصنوعی: این می که من آن را نچشیدهام، مرا سرمست و حیران کرده است. ای کاش بدانم اگر از آن جرعهای بنوشم، چه حالتی به من دست خواهد داد.
هوش مصنوعی: روزی به یک امیر گفتم که داستان خود را برایم بگوید. او پاسخ داد که باید حواسم جمع باشد چون من هم وضعیت خوبی ندارم و بیاحتیاطی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی من از خمار شبانه مشوشم
وقت است اگر به باده باقی کنی خوشم
آن آب هم طویله آتش به من رسان
باشم که یک زمان زنی آبی بر آتشم
الا به دست باده دوشین دواش نیست
[...]
من دوستدارِ رویِ خوش و مویِ دلکَشَم
مَدهوشِ چَشمِ مست و مِیِ صافِ بیغَشَم
گفتی ز سِرِّ عهدِ ازل یک سخن بگو
آنگَه بگویمت که دو پیمانه دَر کَشَم
من آدمِ بهشتیَم اما در این سفر
[...]
من غایبانه عاشق آن روی مهوشم
بی منت نظر به خیالی ازو خوشم
شد شوق تو فزون به تماشای سرو و گل
بالا گرفت ازین خس و خاشاک آتشم
غش می کنم به یاد لب لعل دلکشت
[...]
دل سوزد از غم رخ آن شوخ مهوشم
ساقی کجاست باده که بنشاند آتشم؟
دیوانه گر به دیر مغان رو نهم چه عیب
چون من اسیر مغبچگان پریوشم
گر نیست وجه بادهام اما پی پسند
[...]
با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم
آهی مباد کز جگر گرم برکشم
من آن گلم که آتش سوزنده ام تمام
آن به که باد نسازد مشوشم
گر ناله یی کنم نه ز بیدردیم بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.