خجسته بادا بر آفتاب کشور جود
صباح فرخ میلاد بهترین مولود
در این همایون جشن و در این مبارک عید
نشاط باید بر رغم دشمنان حسود
خجسته اکنون کز دهر یافتم مقصد
بویژه اینک کز چرخ یافتم مقصود
چکاوه خواند تکبیر و فاخته تسبیح
صنوبران بقیامند و نوگلان بقعود
سهی قدان به تشهد پریوشان بسلام
قنینه ها برکوعند و جامها بسجود
چمن نمونه جنات تحتهاالانهار
در او فروخت گل سرخ نار ذات وقود
سرود زردشت اندر سرود بلبل مست
چنانکه مؤذن نعت پیمبر محمود
سمن بدست در آورده یاره ای سیمین
ز ژاله کرده مرصع به لؤلؤ منضود
همی تو گوئی در پای و دست لعبتکان
ز زر و گوهر و لؤلؤ خلاخل است و عقود
زنای زرین گوئی وز آتشین مجمر
هزار سازد عود و شکوفه سوزد عود
شقیق نعمان از داغ لاله چون ستیان
رود در آتش سوزان همی بکیش هنود
بساط بستان چون خیمه بلند رواق
ز مردینش سقف و ز خیزرانش عمود
سحاب گریان اندر فراز طارم خاک
هوای مهر و مه اندر مقام نقض عهود؟
بسان داود آن آبگیر سازد درع
ولی نوازد مزمار مرغ چون داود
دو زلف سنبل آویخته بسان زره
و یا چو گیسوی مشکین بگرد دامن خود
بجز کنار چمن هر کجا روی باشد
مقام تو چو مقام مسیح بین یهود
ز ابر ایلول اندر بریخت در و گهر
ز تاک مفتول آویخت زمردین عنقود
بمولد شه گوئی ملک مظفر ریخت
بجیب اهل هنر کیسه های پر زنقود
بسال شصت و دوم از تولد شه راد
ولی عهد بهنجار عادت معهود
یکی بساط ملوکانه بر فراخور قدر
بفال نیک بیاراست در جهان وجود
تلذالاعین فیها و تشتهی الانفس
فرشتگان همه بر پا، هریمنان مطرود
پی چراغان افروخت آتشی که فکند
شراره در دل تاریک مردم اخدود
زمین بلرزید از توپ های آتش بار
چو از وزیدن صرصر حصون امت هود
چنینه روزی فرخنده ذات اقدس شاه
ز عالم غیب آمد عیان بملک شهود
بزرگ ناصردین شه که ظل دولت وی
همیشه باد ابر فرق مهر و مه ممدود
شهی که پوشد بر بندگان زامن قبای
شهی که گیرد از دشمنان ز خشم جلود
شده ز رایت وی کشور هنر مفتوح
شده ز صارم وی رخنه ی ستم مسدود
بروز بزمش تاج و بوقت رزم فرس
سنانش در صف هیجابنانش درگه جود
یکی چو سعد همام و یکی چو سعد بهام
یکی چو سعدالذابح یکی چو سعد سعود
نموده کشور اسلام را چو دار سلام
ز بسط او شده دارالخلافه دار خلود
خجسته بادا عیدی چنین مبارک و نغز
بروزگار ولیعهد خسرو مسعود
ملک مظفر دین آسمان عدل و ظفر
سپهر حکمت و دانش جهان همت و جود
ز نار خشمش کهسار جسته حالت ذوب
ز آب تیغش دریا گرفته رنگ جمود
رخ بدیعش در دهر قبله طاعت
در سرایش بر خلق کعبه مقصود
بداد و بخشش شد جانشین نوشروان
بفضل و دانش شد یادگار بن مسعود
بکار ملک کند راست قامتی که بود
همیشه خم به مناجات و طاعت معبود
ایا بتابش ذات تو در فلک مشهور
آیاببخشش دست تو در زمین مشهود
بفرخ فرخیت مرغ آفتاب بیوض
برای همچو مهت حامله شب است ولود
بپای توسن رهوار تو سمند خیال
همی بماند چون تشنه در میان نفود
ز هیبتت جگر سنگ خاره نرم شود
چنانکه آهن شد نرم در کف داود
تو میتوانی غلطاند مهر را ز فلک
چنانکه فرهاد از کوه بیستون جلمود
چو در کف تو کندکار خامه تیر دبیر
همی بتازد بر مشتری ز قوس صعود
چنانکه دانی بنواخت خلق گیتی را
نه فاریابی تاند چنین نوازد عود
شها کمینه غلام تو اندرین سامان
از آن زمان که بنیروی بخت کرده ورود
ز فر مدح تو و همت امیر اجل
رسیده جان نزارم بمنتهای قصود
خدایگان فرشته فرو هریمن کش
که بالئیم خصیم است و با کریم و دود
بفضل منت دارد که فاضلان جهان
شوند زی دروی از دیار دور و فود
چگونه منت الحق عظیم بی پایان
چگونه منت حق بزرگ و نامحدود
یکی منم که برآورده چون گهر از سنگ
هم از مقام خمولم هم از سرای خمود
گذشت آنکه شنیدی که مردمان قدیم
فروختندی یوسف بدرهم معدود
سخن که یوسف مصر من است باز خرد
جهان و هرچه در او را برغم انف حسود
همیشه تا بفرازند گردن و نازند
بتان خلخ و کشمیر از خدود و قدود
چنان عقود و خلاخل بدست و پای بتان
بدست و گردن خصمت سلاسلست و قیود
بر آن قوافی بستم من این قصیده که گفت
ابوالفوارس مدح مغیث دین محمود
هزار و پانصد دینار دادش از زر سرخ
ابا دویست شتر بارشان متاع و نقود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر جشن و شادمانی را به مناسبت تولد شاهزادهای به تصویر میکشد و به ستایش دولت و شخصیتهای بزرگ میپردازد. شاعر با زبان تصاویری زیبا، برکت و شادی این روز را وصف میکند و از خداوند در خواست میکند که این جشن مبارک باشد. او به ویژگیهای نیکو و فضائل شاه و تاریخ گذشته اشاره میکند و بر وحدت و اتفاق در جامعه تأکید دارد. در نهایت، شاعر به عظمت و شکوه پادشاهی و نقش آن در بهبود اوضاع کشور و مردم اشاره میکند و یادآور میشود که روزهای خوش و شاداب در انتظار مردم است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آفتاب وطن که در روز تولد بهترین فرد، روشن و خرم است.
هوش مصنوعی: در این جشن با شکوه و در این عید خوشبختی، باید به رغم عداوت حسودان، شاد و پرنشاط باشیم.
هوش مصنوعی: خوشحالم که در این دنیا به هدفم رسیدم، به ویژه این که از آسمان به آرزویم دست یافتم.
هوش مصنوعی: پرندگان صبحگاهی صدای تکبیر میدهند و فاختهها تسبیح میگویند، درختان سرو به حالت ایستاده هستند و گلهای تازه در حالت نشسته به سر میبرند.
هوش مصنوعی: قدهای بلند و زیبا با افتخار در حال گفت و گو هستند، در حالی که همیشه آمادهی پذیرایی و احترام به معشوق هستند و به نشانهی عبادت و ارادت به او سر به سجده میگذارند.
هوش مصنوعی: چمن بهشتهایی را توصیف میکند که از زیر آنها جویبارها جاری است. در اینجا گل سرخ، که نمادی از زیبایی و عشق است، به عنوان مادهای دلفریب و پرشور معرفی شده است.
هوش مصنوعی: زردشت در سرود خود به مثابه بلبل مستی آواز میخواند، همانطور که مؤذنی درباره پیامبر محمود نعت میگوید.
هوش مصنوعی: دوستی دستی را با گل خوشبو و زیبا به دست آورده که از شبنم نرم و لطیف پوشیده شده و به جواهراتی درخشان تزیین شده است.
هوش مصنوعی: تو میگویی که زیباییهای تو به اندازهای است که حتی در پای و دستانت زینتهایی از زر، جواهر و مروارید وجود دارد و آنها را مانند زلفهایی زیبا به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: زنی مانند زر و طلاست که از آتش مجمر، هزاران ساز میآفریند، در حالی که عود و گلها نیز بر اثر سوختن عود، شعلهور میشوند.
هوش مصنوعی: شکوفههای سرخ لاله مانند چشمان شاداب نعمان است که در آتش سوزان به شدت میسوزند و داغی آنها را تشدید میکند.
هوش مصنوعی: گذرگاه باغ مانند خیمهای بزرگ است، که سقف آن از مردان ساخته شده و ستونهایش از چوب خیزران است.
هوش مصنوعی: ابرهای بارانزده در بالای منطقه طارم، هوای عشق و دوستی را در شرایطی که پیمانها شکسته شدهاند، حس میکنند.
هوش مصنوعی: همانطور که داود در داستانهای قدیمی، سازندهای بزرگ است و موجب آرامش و موسیقی میشود، این فرد نیز به طور خاص تواناییهایی دارد که میتواند چیزی زیبا بسازد و دلها را نوازش دهد، مشابه آنچه که داود با نی یا ساز دیگرش میکند. این بیان به توانایی و هنر فرد در ایجاد زیبایی و نشاط مشابه اشعار و موسیقی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دو زلف خوشبو و زیبا به شیوهای همچون زره یا گیسوی سیاه، دور دامن خود آویخته شده است.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، اگر بجز کنار چمن باشد، مقام تو مانند مقام عیسی در میان یهودیان است.
هوش مصنوعی: در ماه سپتامبر، بارانهایی همچون مروارید از ابرها میبارد و به دانههایی که بر روی تاکها آویزان شدهاند، زیبایی خاصی میبخشد. این دانهها مانند خوشهای از زمرد درخشان به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: به زادگاه پادشاه بگو که مال و ثروت زیادی را به دست هنرمندان میدهد و کیسههای پر از پول را به آنها میدهد.
هوش مصنوعی: در سال ۶۲ از تولد ولیعهدی که با ویژگیهای خوب و عادتهای مثبت شناخته میشد.
هوش مصنوعی: یک سفره ملوکانه بر اساس ارزش و مقام خود به نیکویی در دنیا چیده شده است.
هوش مصنوعی: در آنجا چشمان سرشار از لذت است و نفوس به آنچه میخواهند میرسند، فرشتگان همگی ایستادهاند و شیطانها به دور رانده شدهاند.
هوش مصنوعی: آتش روشن کرد تا روشنی ببخشد، اما شعلههایش دلهای مردم را که در تاریکی بودند، به آتش کشید.
هوش مصنوعی: زمین از صدای توپهای آتشبار به لرزه درآمد، همانطور که وقتی باد سرد و طاقتفرسا به قلعههای قوم هود وزید، اتفاق افتاد.
هوش مصنوعی: روزی خوش و مبارک از عالم غیب، حقیقتی مقدس و نمایان در سلطنت آگاهی و دیدار ظاهر شد.
هوش مصنوعی: بزرگ ناصردین، پادشاهی است که سایهی دولت او همیشه مانند ابر بر سر مردمش حاکم و حمایتگر است؛ سایهای که بهسان روشنی خورشید و ماه به آنان آرامش و امنیت میبخشد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که بر بندگانش به عدالت و آرامش حکومت میکند، مانند پادشاهی است که در برابر دشمنانش با خشم و قدرت ایستادگی میکند.
هوش مصنوعی: با ظهور پرچم او، سرزمین هنر تسخیر شده و به واسطه شمشیر او، راه ظلم و ستم بسته شده است.
هوش مصنوعی: در هنگام جشن و شادی، او با تاجی بر سر، و در زمان جنگ، سلاحش در دست است. در جلو سربازانش، جایی برای بخشش و کرم وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، به اشخاصی با نام سعد اشاره شده است که هر یک ویژگیهای خاصی دارند و به نوعی در جایگاههای متفاوتی قرار دارند. سعد همام، سعد بهام، سعدالذابح و سعد سعود، هر کدام نشاندهنده شخصیتها یا ویژگیهایی هستند که در جامعه یا تاریخ اهمیت دارند. به نوعی میتوان گفت که این بیت توصیف گرایشها و صفات مختلف انسانها و نقش آنها در زندگی است.
هوش مصنوعی: کشور اسلام را مانند جایی امن و آرام نشان دادهاند، و به واسطهی گسترش آن، پایتخت تبدیل به مرکز جاودانگی شده است.
هوش مصنوعی: سالروز خوشی و شادمانی مبارک باشد که به مناسبت روز ولیعهد خسرو مسعود جشن برپا شده است.
هوش مصنوعی: ملک مظفر، نماد عدالت و پیروزی در آسمان، به عنوان نماینده دانش و خرد در جهان، با اراده و سخاوت خود به پیش میرود.
هوش مصنوعی: از خشم او کوهها میلرزد و ذوب میشوند، و آب تیغ او مانند دریا رنگ سکون به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای او در زمانه، محور اطاعت و پرستش مردم است و نشانهای از کعبه مقصود به شمار میآید.
هوش مصنوعی: بخشش و generosity به عنوان مظهر شخصیت او جایگزین پادشاهی نوشروان شده و علم و فضیلتش به عنوان یادگاری از بن مسعود در یادها باقی مانده است.
هوش مصنوعی: کسی که در برابر خداوند و در عبادت و دعا همیشه با تواضع و فروتنی سر به زیر دارد، به حقیقت شایسته مقام و عزت است.
هوش مصنوعی: آیا نور وجود تو در آسمانها مشهور است؟ آیا مهربانی و لطف تو در زمین آشکار نیست؟
هوش مصنوعی: به خوشحالی و شادابی بپرداز، چرا که روزگار مانند پرندهای روشن به سوی تو میآید. این دنیای شب مانند مادری است که قرار است نوری همچون تو را به دنیا بیاورد.
هوش مصنوعی: در انتظار تو، اسب تندروی خیال همچنان در دلِ تشنگی باقی میماند.
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت و عظمت تو، حتی سنگهای سخت و محکم هم نرم میشوند، مانند آهن که در دستان داود نرم شده بود.
هوش مصنوعی: تو میتوانی مانند فرهاد که سنگ را از کوه بیستون دور کرد، ماه را از آسمان به راحتی بچرخانی.
هوش مصنوعی: زمانی که قلم نویسنده در دست تو به حرکت درآید، به گونهای که نوشتن آغاز شود، میتوانی به راحتی از قوس بالا، به سوی اهداف بلند بروی و پیشرفت کنی.
هوش مصنوعی: آنگونه که میدانی، آفریدگار به زیبایی و با عشق، جهان را نوازش کرده است؛ به گونهای که این دلنوازی مانند نواختن عود نیست، بلکه بسیار عمیقتر و پرمعناتر است.
هوش مصنوعی: ای معشوق، من در این دنیا از زمانی که بخت به من اجازه ورود به دنیای تو را داده، بهعنوان کوچکترین خدمتگزار تو هستم.
هوش مصنوعی: از ستایش تو و تلاشهای امیر، جان ضعیف من به آخرین آرزوها رسیده است.
هوش مصنوعی: خدایگان فرشته، یعنی نیکو و پروردگار، در دسترس قرار گرفته و میخواهد که نیکی و بزرگواری را از میان ببرَد. در حالی که احساسات ناپسند و عداوتی در بین ما وجود دارد، امید است که با مهربانی و خوبی، این مشکلات حل شوند.
هوش مصنوعی: به لطف و رحمت اوست که دانشمندان و فرزانههای جهان از دیاری دور به سوی درویشی میآیند و بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان منت خداوند بزرگ و بیپایان را درک کرد؟
هوش مصنوعی: من فردی هستم که مانند لؤلؤی ارزشمند از دل سنگ بیرون آمدهام. در عین حال که در جایی پایین و خفی زندگی میکنم، به شایستگی و عظمت خود نیز آگاه هستم.
هوش مصنوعی: گذشت زمانی که شنیدی که مردم قدیم، یوسف را به قیمت اندکی فروختند.
هوش مصنوعی: سخن من مانند یوسف در مصر است؛ چون در جهان، فهم و دانایی دارد و هر چیزی را که در آن وجود دارد، بر خلاف حسد و کینهای که در دل حسودان است، روشن میسازد.
هوش مصنوعی: هرگز نخواهند توانست گردن برافرازند و خود را برافروشند، آن زیباییها و دلرباییهای معشوقان از مرز و حدودشان فراتر نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: بندان و زنجیرهایی که بر دست و پای معشوق وجود دارد، مانند زنجیرهایی است که بر گردن دشمن وجود دارد.
هوش مصنوعی: من برای این شعر که ابوالفوارس در ستایش مغیث دین محمود گفته، قافیههایی قرار دادم.
هوش مصنوعی: او هزار و پانصد دینار طلا به او داد که از زر سرخ ساخته شده بود و همچنین دویست شتر برای حمل بارهایش، شامل کالا و پول، فراهم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.