گنجور

 
ادیب الممالک

برآمد بانگ یا بشری به گردون

که اینک چار چیز از فر بیچون

به دارالملک سالار خراسان

به هم توأم شدند از پرده بیرون

کتاب رحمت و چتر سعادت

بهار نغز و تشریف همایون

یکی لامع چو مهر از چرخ روشن

دوم طالع چو ماه از سطح گردون

سوم چون طبع دانشمند خرم

چهارم چون جمال بخت میمون

کتابی بهتر از توقیع کسری

لوایی برتر از چتر فریدون

بهاری سبز چون کان زمرد

پرندی سرخ چون شاخ تبر خون

یکی پیدا ز متنش ربع مینو

دوم تابان ز نورش ربع مسکون

سوم بادی که مشک از بوی آن مست

چهارم آتشی کز وی جهد خون

الا ای داوری کز فر دارا

شود هر لحظه اقبال تو افزون

شهت تیغی مکلل داد کو را

همانندی نه در گیتی همیدون

به جز صمصامه عمر و ز بیدی

دگر سیفی که نامش بود ذوالنون

پرندی لوحش الله چون نگاری

عقیقین لعل در زرینه اکسون

و یا بیجاده کاید در دل رز

و یا سوسن که رست از شاخ زریون

ز رشک آب و تابش می‌نماید

شرر در سنگ خارا نم به جیحون

چو صبح صادق است اما کند روز

به دشمن چون شب یلدا شبه گون

گر این شمشیر کج از کشور لفظ

زند بر عالم معنی شبیخون

نماند کوژی اندر پیکر دال

بنگذارد کزی در قامت نون

مبارک بادت این دولت که جز تو

نبوده هیچکس را تا به اکنون

چنان خواهم که جاویدان بمانی

ولیکن برخلاف چرخ وارون

ازیرا چرخ کژپوی است و کژخوی

تو هستی راست‌کار و راست‌قانون

 
 
 
ناصرخسرو

که پرسد زین غریب خوار محزون

خراسان را که بی‌من حال تو چون؟

همیدونی چو من دیدم به نوروز؟

خبر بفرست اگر هستی همیدون

درختانت همی پوشند مبرم

[...]

باباطاهر

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چون است و آن چون

یکی را می‌دهی صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

درآمد موکب عید همایون

که بر صاحب مبارک باد و میمون

سپهر مجد مجدالدین که شاهان

ز مجدش ملک را کردند قانون

عدو بندی که کلکش در دهاده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه