شت جی افرام در دساتیرش
از بروج این چنین کند تعبیر
بره و گاو باد و پیکردان
گات و کام است و نیز «دام سریر»
باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود
همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر
هم ترازو است بی گمان تولار
باز «کازام » کژدم است هژیر
پس کمان شد «کمار» و «مزد» بزاست
«دال » دول است و «ریم » ماهی گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
زاری زیر و این مدار شگفت
گر ز دشت اندر آورد نخجیر
تن او تیر نه، زمان به زمان
[...]
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
ای زده تکیه بر بلند سریر
بر سرت خز و زیر پای حریر
شاعر اندر مدیح گفته تو را
که «امیرا هزار سال ممیر»
ملک را استوار کردهستی
[...]
خواجه بوسعد عمدة الملکی
همچنین سالها بمانی دیر
عقل را دانش تو گیرد دست
آز را بخشش تو دارد سیر
عدل را ظلم خواست کرد تباه
[...]
نه در آید به ذات او تغییر
نه قلم وصف او کند تحریر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.