گنجور

 
ابوالحسن فراهانی

دوش چشم ساغر سرشار و خونم باده بود

آن چه دل می خواست از اسباب عیش آماده بود

هیچ کس زان طره پیچیده سر بیرون نکرد

با وجود آن که مضمون پیش پا افتاده بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode