بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۱
چشم بیدار طرب مایهٔ سامانگل است
در نظر خوابت اگر سوخت چراغانگل است
آب و رنگ دگر از فیض جنون یافتهایم
عرض رسوایی ما چاکگریبانگل است
عشرت رفته درین باغ تماشا دارد
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲
خندهصبحیستکه در بندگریبانگل است
عیش موجیستکه سرگشتهٔ توفانگل است
غنچه را بوی دلافزا سخن زیرلبیست
خلق خوش ابجد طفلان دبستانگل است
محو رنگینی گلزار تماشای توام
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳
بسکه بیقدری دلیل دستگاه عالم است
چون پر طاووس یکعالم نگینبیخاتم است
هر دو عالم در غبار وهم توفان میکند
ازگهرتا بحر هرجا واشکافی بینم است
گر حیا ورزد هوس آیینهدار آبروست
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴
در خیالآباد راحت آگهی نامحرم است
جلوهننماید بهشت آنجاکه جنسآدم است
در نظرهاگرد حیرت در نفسها شور عجز
سازبزم زندگانی را همین زبر وبم است
پادشاهی در طلسم سیر چشمی بستهاند
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵
در سیرگاه امر تحیر مقدم است
آیینهشخص و صورت اینشخص مبهم است
دنی آه در جگر نه رخ یاردر نظر
در حیرتمکه زندگیام از چه عالم است
وضع فلک ز ششجهت آواز میدهد
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶
شوکت شاهیام از فیض جنون در قدم است
چشم زخمی نرسد آبله هم جامجم است
تاب الفت نتوان یافت به سررشتهٔ عمر
صبح وحشتزده را جوشنفسگرد رم است
کفر و دین در گره پیچ و خم یکدگرند
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷
عمریست به حیرت نفسِ سوخته رام است
این مستی آسوده ندانم ز چه جام است
غافل مشو ای بیخبر از شورشِ این بحر
آمد-شدِ امواجِ نَفَس، مرگِ پیام است
بیطاقتِ شوقیم و جبین داغ سجودیست
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸
اگر می نیست جمعیتکدام است
کمند وحدت اینجا دور جام است
چو ساغر در محیط میکشیها
ز موج باده قلابم بهکام است
دو عالم در نمک خفت از غبارم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹
چشمی که ندارد نظری حلقهٔ دام است
هر لب که سخنسنج نباشد لب بام است
بیجوهری از هرزهدراییست زبان را
تیغی که به زنگار فرو رفت نیام است
مغرور کمالی ز فلک شکوه چه لازم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰
ستم شریک من یاس خوشدن ستم است
حریف عذر هزار آرزو شدن ستم است
دلیست در بغلت بو کن و تسلی باش
چو آهوان ز هوا نافه جو شدن ستم است
مرا به حیرت آیینه رحم میآید
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱
چون سایه بسکهکلفت غفلت سرشت ماست
بخت سیاه نامهٔ اعمال زشت ماست
گردون به فکر آفت ماکم فتاده است
مانند خم، همیشه، سرما و خشت ماست
چون غنچه درکمین بهاری نشستهایم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۲
شعله ها در گرم جوشی، داغ آه سرد ماست
نغمه هم حسرت غبار نالههای درد ماست
خاک تمکین آشیان حیرت آن جلوه ایم
لنگر دامان چندین دشت وحشت گردماست
حال دل صد گل ز چاک سینهٔ ما روشن است
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳
طوق چون فاخته، شیرازهٔ مشت پر ماست
حلقهٔ دود،کمند کف خاکستر ماست
همچو خاک آینهٔ صورت اُفتادگیام
گرد نقش قدم راهروان جوهر ماست
بسکه چون تیر گذشت از بر ما عیش شباب
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۴
ای غرهٔ اقبال سرانجام تو شوم است
مرگت به ته بال هما سایهٔ بوم است
چون پیر شدی از امل پوچ حیاکن
یکسر خط تقویمکهن ننگ رقوم است
این جمله دلایلکه ز تحقیق توگلکرد
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۵
امروزکه امید بهکوی تو مقیم است
گر بال گشایم دل پرواز دو نیم است
نتوان ز سرم برد هوای دم تیغت
این غنچهگره بستهٔ امید نسیم است
شد حاجت ما پردهبرانداز غنایت
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶
طبعیکه امیدش اثر آمادهٔ بیم است
گر خود همه فردوس بود ننگ جحیم است
بر طینت آزاد شکستی نتوان بست
بیرنگی این شیشه ز آفات سلیم است
در دهر نهتنها من و تو بسمل یأسیم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۷
این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست
جان میدهیم و عشرت موهوم میخریم
چونگل همان تبسم ما خونبهای ماست
روشن نکردهایم چو شبنم درین بساط
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸
زندگی را شغل پرواز فنا جزوتن است
با نفس،سرمایهای گر هست ازخود رفتن است
نبض امکان را که دارد شور چندین اضطراب
همچو تار ساز در دلهیچ و بر لب شیون است
بگذر از اندیشهٔ یوسفکه درکنعان ما
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹
میروم از خویش و حسرت گرم اشک افشاندن است
در رهت ما را چو مژگان گریه گرد دامن است
ما ضعیفان را اسیر ساز پروازست و بس
رشتهٔ پای طلب بال امید سوزن است
با زمین چون سایه همواریم و از خود میرویم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰
بسکه آفت ما ضعیفان را حصار آهن است
چشم زخمیگر هجوم آرد دعای جوشن است
سینه چاکان میکنند از یکدگرکسب نشاط
از نسیم صبح شمع خانهٔگل روشن است
از حیا با چربطبعان برنیاید هیچکس
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)